نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 33
خيلى قبل از
جنگ بدر نازل شده، ولى چه كنيم كه از سياق آيات دور است.
(أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ)
نه، بلكه مىگوييم: نكند معبودى به غير از خدا سراغ دارند- سبحان اللَّه- خدا منزه
است از آنچه مشركين برايش درست مىكنند، چون اگر غير از خدا معبودى ديگر مىداشتند
بايد همان معبود، خالق و مدبر ايشان باشد، و ديگر احتياجى به خداى سبحان نداشته
باشند، تا چه رسد به اينكه محتاج به پذيرفتن دعوت رسول او باشند، و بايد آلهه آنان
عذابى را كه خدا مكذبين را با آن تهديد كرده و رسولش بدان انذار كرده از ايشان دفع
كنند.
و
جمله(سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ)،
تنزيه خداى تعالى است از اينكه شريكى برايش باشد، آن چنان كه مشركين ادعا مىكنند،
و كلمه ما در جمله ما يشركون ، مصدريه است، و به جمله چنين
معنا مىدهد: خداى تعالى منزه از شرك ايشان است.
[مثالى
براى بيان ميزان عناد كفار و اصرارشان بر تكذيب دعوت حق]
(وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ)
كلمه كسف - به كسره كاف و سكون سين- به معناى قطعه است، و كلمه
مركوم به معناى غليظ و متراكم است كه روى هم افتاده باشد. و معناى آيه اين
است كه:
كفرى
كه دارند و اصرارى كه بر تكذيب دعوت حقه مىورزند، به حدى رسيده كه اگر قطعهاى از
آسمان را ببينند كه دارد بر سرشان فرود مىآيد مىگويند: نه، اين آسمان نيست، بلكه
ابرى است غليظ و روى هم افتاده، به هيچ وجه نشانه عذاب نيست. بنا بر اين، آيه مورد
بحث نظير آيه(وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ
فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا)[1]
خواهد بود.
[1] و اگر درى از آسمان به رويشان باز كنيم، و شروع كنند از آن
در به آسمان بالا روند، باز هم ايمان نمىآورند و مىگويند قطعا چشم ما عوضى
مىبيند. سوره حجر، آيه 14 و 15.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 33