نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 303
فرستادگان
خود را از آنهايى كه يارى نمىكنند، متمايز و جدا سازد.
(إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ) - اين جمله خاتمه آيه است، و
ختم كردن آيه با اين جمله گويا اشاره باشد به اينكه دستور خداى تعالى به جهاد براى
همين بوده كه امتثال كنندگان را از ديگران جدا كند، نه اينكه خداى تعالى احتياجى
به نصرت ناصرى داشته باشد، چون خدا قوىاى است كه به هيچ وجه ضعف در او راه ندارد،
و عزيزى است كه ذلت به سويش راه نمىيابد.
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا
النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ
فاسِقُونَ) از اينجا به بيان اين نكته شروع شده كه اهتدا و فسق در امتهاى
گذشته نيز همواره جريان داشته، و تا امروز جريان دارد، پس اينطور نيست كه اين امت
و يا امتى از امتها با تمامى افرادش به صلاح گراييده باشند و يا بگروند، بلكه
همواره چنين بوده و چنين خواهد بود، كه عده بسيارى از افراد امت به فسق
گراييدهاند.
و
ضمير در فمنهم و نيز در منهم به ذريه بر مىگردد، و بقيه
الفاظ آيه روشن است.
[منظور
از قرار دادن رأفت و رحمت در دلهاى پيروان عيسى 7]
(ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ
وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ ...) در مجمع البيان مىگويد: كلمه
تقفيه كه مصدر فعل قفينا است، به معناى اين است كه چيزى را به
طور مستمر دنبال چيزى ديگر قرار دهى، و به همين جهت آخرهاى شعر را قافيه شعر
مىگويند، چون همه شعرها به دنبال شعر اول و از نظر قيافه و وزن تابع آن هستند[1].
و
ضمير در جمله(عَلى آثارِهِمْ) به نوح و
ابراهيم و سابقين از ذريه آن دو بزرگوار بر مىگردد، به دليل اينكه بعد از نوح هيچ
پيامبرى مبعوث نشد مگر آنكه از ذريه آن جناب بود، چون نسل بعد از نوح نسل خود آن
جناب بود، به شهادت اينكه عيسى بن مريم با اينكه از ذريه ابراهيم (ع) است مع ذلك
خداى تعالى در باره نوح (ع) فرموده:(وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ
هُمُ الْباقِينَ)[2] و
باز فرموده:( وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ)
...(وَ عِيسى )[3]،
پس معلوم مىشود منظور از جمله(ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى
آثارِهِمْ بِرُسُلِنا ...) در پى آوردن لاحقين از ذريه آن دو