نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 28
چيزى كه
مورد تربص ما است دچار انقلاب و دگرگونى شده، حالش به حالى مخالف، برگردد، و
كلمه منون و نيز كلمه منية ، هر دو به معناى مرگ است، و
كلمه ريب به معناى قلق و اضطراب است، و در نتيجه ريب المنون به معناى
اضطراب مرگ است[1].
و
حاصل معنا اين است كه: بلكه مىگويند او يعنى رسول خدا 6 شاعر است و ما منتظر مرگ
او هستيم، تا بعد از مردنش يادش از دلها برود و اسم و رسمش فراموش شود، و ما از
دست او راحت شويم.
(قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ) در
اين آيه، رسول گرامى خود را دستور مىدهد كه به ايشان بگو: همانطور كه خود براى
خود پسنديدهايد، منتظر باشيد. و اين امرى است تهديدى و مىرساند كه در اين ميان
آيندهاى هست كه جا دارد منتظر وقوعش باشند. و من نيز مثل شما منتظر آن هستم، اما
آنكه مىآيد، عليه شما و به نفع من است، و آن عبارت است از هلاكت شما و وقوع عذاب
بر شما.
(أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا) كلمه
أحلام جمع حلم است كه به معناى عقل است، و كلمه أم
در اينجا منقطعه است، و استفهامى در تقدير است، و اشاره هذا به سخنانى
است كه به رسول خدا 6 مىگفتند و منتظرش بودند.
و
معنايش اين است كه: بلكه آيا عقول خود آنان به ايشان دستور مىدهد چنين چيزى را
بگويند و منتظر مرگ خود باشند؟ كدام عقلى حق را رد مىكند و به اينگونه أباطيل
اجازه مىدهد آن را دفع كند؟!(أَمْ هُمْ قَوْمٌ
طاغُونَ) يعنى، نه، عقل ايشان چنين دستورى نمىدهد، بلكه داعى آنان در اين
سخنان اين است كه ايشان مردمى طاغى هستند.
(أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ) در مجمع
البيان مىگويد: كلمه تقول به معناى اين است كه آدمى بخواهد چيزى را
به زحمت بگويد، و تنها در مورد دروغگويى استعمال مىشود، چون دروغگو مىخواهد به
زحمت، باطل را به صورت حق جلوه دهد، و به اين منظور خود را به زحمت مىاندازد[2].
و
معناى آيه اين است كه بلكه مىگويند: قرآن، ساخته و پرداخته خود او است، كه