نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 211
تعريف نشان
دهنده منتهاى صفاى حور است.
(جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ) اين آيه شريفه قيدى است براى همه
مطالب قبل، و كلمه جزاء مفعول له و بيانگر علت است.
و
معناى آيه اين است كه: همه آنچه كه با اهل بهشت كرديم براى اين بود كه پاداشى باشد
در قبال آن اعمال صالحى كه به طور مستمر انجام مىدادند.
(لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً)سخن
لغو آن سخنى است كه فايده و اثرى بر آن مترتب نشود، و تاثيم به
معناى آن است كه نسبت اثم (گناه) به كسى بدهى.
و
معناى آيه اين است كه: در بهشت كسى لغو و تاثيم از ديگرى نمىشنود، و كسى نيست كه
ايشان را به سخنى مخاطب سازد كه فايدهاى بر آن مترتب نباشد، و كسى نيست كه ايشان
را به گناهى نسبت دهد، چون در بهشت گناهى نيست.
بعضى[1]
از مفسرين كلمه تاثيم را تفسير كردهاند به دروغ.
(إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً) اين جمله استثنايى است منقطع از لغو
و تاثيم، و كلمه قيل مانند كلمه قول مصدر است، و
كلمه سلاما بيان كلمه قيل است، و تكرار آن صرفا براى
تاكيد وقوع آن است.
و
معناى آيه اين است كه: اهل بهشت لغو و تاثيمى نمىشنوند، مگر سخنى كه سلام است و
سلام.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: ممكن است كلمه سلاما مصدر به معناى وصف باشد،
يعنى صفت قيلا باشد، كه در اين صورت معنايش چنين مىشود: مگر سخنى كه اين
صفت دارد سالم است .
[وصف
نعم بهشتى اصحاب اليمين]
(وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ) از اين آيه
شروع مىشود به تفصيل مال حال اصحاب ميمنه، و اگر به جاى تعبير به اصحاب ميمنه
تعبير كرد به اصحاب يمين، براى اين بود كه بفهماند هر دو تعبير در باره يك طايفه
است، و آن يك طايفه كسانى هستند كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده