responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 210

خصوص كاس آن را به صيغه مفرد آورد، گفته‌اند: جهتش اين است كه كلمه كاس تنها در موردى بر ظرف اطلاق مى‌شود كه پر باشد، و كاسه خالى را كاس نمى‌گويند.

و مراد از معين خمر معين است، يعنى شرابى كه پيش روى آدمى جريان داشته باشد.

(لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ) يعنى مقربين از نوشيدن آن كاسه‌ها دچار صداع و خمارى كه دنبال خمر هست نمى‌شوند، و شراب بهشت مانند شراب دنيا خمارآور نيست، و عقل آنان به خاطر سكرى كه از نوشيدن شراب حاصل مى‌شود زايل نمى‌گردد، در عين اينكه مست مى‌شوند عقلشان را هم از دست نمى‌دهند.

(وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ) كلمه فاكهه و طير در اين آيه شريفه عطف است بر كلمه اكواب ، و معناى آن اين است كه پسران بهشتى پيرامون مقربين در آمد و شدند، يكى ميوه مى‌آورد هر ميوه‌اى كه خود او اختيار كرده باشد، ديگرى مرغ بريان مى‌آورد هر مرغى كه خود او هوس كرده باشد.

در اينجا ممكن است كسى اشكال كند كه در روايات آمده كه اهل بهشت هر وقت اشتهاى ميوه‌اى كنند شاخه‌اى كه حامل آن ميوه است خودش به سوى ايشان خم مى‌شود و ايشان ميوه را مى‌چيند، و چون اشتهاى گوشت مرغى كنند خود آن مرغ در حالى كه بريان شده در دست ايشان مى‌افتد، و هر چه بخواهند از آن مى‌خورند، دوباره مرغ زنده شده پرواز مى‌كند.

ولى اين اشكال وارد نيست، براى اينكه اهل بهشت هر چه بخواهند در اختيار دارند، يكى از چيزهايى كه انسان مى‌خواهد تنوع و تفنن در زندگى است، گاهى انسان مى‌خواهد خدمت‌گزارانش برايش آنچه مى‌خواهد حاضر كنند، و مخصوصا در وقتى كه آدمى با دوستان خود مجلسى فراهم كرده دوست مى‌دارد خدمتكاران از دوستانش پذيرايى كنند، هم چنان كه گاهى هم هوس مى‌كند بدون وساطت خدمتكاران خودش برخيزد و از درخت ميوه بچيند.

(وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ) كلمه حور عين مبتدايى است كه خبرش حذف شده، از سياق چنين بر مى‌آيد، و تقدير آن لهم حور عين ... است، و يا و فيها حور عين ... است. و حور العين نام زنان بهشت است، و در سابق در تفسير سوره دخان معناى حور العين گذشت، و اين حور العين مانند لؤلؤ مكنون است يعنى لؤلؤيى كه در صدف خود مخزون و محفوظ و دست نخورده است، و اين‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 210
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست