نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 201
و در تفسير
قمى است كه راجع به آيه (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ) فرمود:
در
وقوع قيامت كذبى نيست بلكه حق است، و خافضة دشمنان خدا را پايين
مىآورد و رافعة اولياى خدا را بلند مىكند،(إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا)، فرمود: يعنى ابعاض زمين به يكديگر
كوفته مىشود(وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا)، يعنى
كوهها از ريشه كنده مىشوند،(فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا )
فرمود: هباء آن ذرههايى است كه هنگام تابش نور خورشيد از پنجره به
درون خانه، در ستون نورش ديده مىشود،(وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً
ثَلاثَةً)، يعنى در روز قيامت شما مردم سه دسته خواهيد بود، اول اصحاب ميمنه،
و چه اصحاب ميمنهاى، و دوم اصحاب مشئمه، و چه اصحاب مشئمهاى، و سابقين (در عمل
خير كه سابقين در مغفرت و رحمتند، و) جلوتر از هر كس ديگر به بهشت در مىآيند[1].
مؤلف:
اينكه فرمود: جلوتر از هر كس ديگر به بهشت در مىآيند تفسير سابقين
دوم است.
و
در الدر المنثور است كه: عبد بن حميد و ابن جرير و ابن منذر، از على بن ابى طالب
(ع) روايت كرده كه فرمود: هباء منبث عبارت است از ذرات سرگردان در فضا
و هباء منثور به معناى غبارى است كه در ستون شعاع خورشيد تابيده از
پنجره ديده مىشود[2].
و
نيز در همان كتاب آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير جمله(وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ) گفته: اين آيه در باره حزقيل مؤمن
آل فرعون، و حبيب نجار، كه داستانش در سوره يس آمده، و على بن ابى طالب (ع) نازل
شده، كه هر يك از آنان پيشگام امت خود بوده، و على از همه آنان افضل است[3].
و
در مجمع البيان از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: سابقين چهار كس هستند: اول
پسر آدم، كه به دست برادرش كشته شد، و دوم پيشگام امت موسى بود، كه همان مؤمن آل
فرعون است، سوم پيشگام امت عيسى، يعنى حبيب نجار است، و چهارم پيشگام امت اسلام،
يعنى على بن ابى طالب (ع) است[4].
مؤلف:
اين معنا در روضة الواعظين از امام صادق (ع) نيز روايت شده[5].
و
شيخ طوسى در امالى خود به سندى كه از ابن عباس دارد از او روايت كرده كه