نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 188
(مُتَّكِئِينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ) در كتاب صحاح مىگويد: كلمه رفرف به
معناى پارچه سبزى است كه با آن مجلس آذين درست مىكنند[1].
بعضى[2]
هم گفتهاند: به معناى بالش يا متكا است. و بعضى ديگر معناى ديگر گفتهاند. و
كلمه خضر جمع أخضر (سبز) است كه صفت رفرف قرار گرفته.
و
كلمه عبقرى به گفته بعضى[3]
به معناى جامههاى بافت حيره، و به گفته بعضى[4]
ديگر به معناى طنفسه (نوعى جامه) و به گفته جمعى[5]
ديگر به معناى جامههاى بافته از مخلوط پشم و نخ، و به گفته جمعى[6]
ديگر به معناى ديبا است.
(تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ) اين آيه
ثنايى است جميل براى خداى تعالى، كه چگونه دو نشاه دنيا و آخرت مالامال از نعمتها
و آلاء و بركات نازله از ناحيه او شده و رحمتش سراسر دو جهان را فرا گرفته، با
همين بيان روشن مىشود كه مراد از اسم متبارك خداى تعالى همان رحمان
است، كه سوره با آن آغاز شده، و كلمه تبارك - به ضمه راء- مصدر باب
تفاعل است، و كثرت خيرات و بركات صادره را معنا مىدهد.
پس
اينكه فرمود:(تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ) معنايش اين
مىشود كه: متبارك است اللَّه كه به رحمان ناميده شد، بدان جهت متبارك است كه اين
همه آلاء و نعمتها ارزانى داشته، و افاضه فرموده.
و
جمله(ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ) اشاره به
اين است كه: خداى سبحان خود را به اسمايى حسنى نامگذارى كرده، و به مدلول آن
اسماى حسنى متصف هم هست، و معانى وصفى و نعوت جلال و جمال را واقعا دارا و واجد
است، و معلوم است كه صفات فاعل در افعالش ظهور و أثرى دارد، و از اين دريچه خود را
نشان مىدهد، و همين صفات است كه فعل را به فاعلش ارتباط مىدهد، پس خداى تعالى هم
اگر خلقى را بيافريد و نظامى در آن جارى ساخت بدين جهت بود كه داراى صفتى بود كه
اقتضاى چنين افعالى را داشت، براى اين بود كه او خالق و مبدى و بديع بود، و اگر
كارهايش هم متقن و بدون نقطه ضعف است، باز براى اين است كه او داراى صفاتى است كه
فعل متقن را اقتضا مىكند، و آن صفات اين است كه