responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 16

(كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) يعنى به ايشان گفته مى‌شود بخوريد و بنوشيد، خوردنى و نوشيدنى گوارا، كه در حقيقت كلمه هنيئا صفت است كه در جاى مفعول مطلق نشسته، و يا مفعول به است. و جمله‌(بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) يا متعلق است به جمله‌(كُلُوا وَ اشْرَبُوا)، و يا به كلمه هنيئا .

(مُتَّكِئِينَ عَلى‌ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ) كلمه متكئين جمع اسم فاعل از باب افتعال است كه مصدر آن اتكاء مى‌باشد، و اتكاء به معناى تكيه دادن به پشتى و يا مثل آن است. و كلمه سرر جمع سرير است، (كه به معناى تخت و به اصطلاح امروز مبل است). و كلمه مصفوفة از ماده صف است، كه به معناى رديف قرار گرفتن چند نفر در يك خط است، (مانند صف لشكر و يا صف نماز)، پس معناى مصفوفه اين است كه: اهل بهشت به يكديگر وصلند و اتصال دارند.

و معناى آيه اين است كه: ايشان بر پشتى‌ها و بالش‌ها تكيه دارند، در حالى كه بر روى مبلهاى رديف هم، قرار گرفته باشند.

(وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ)- منظور از تزويج قرين شدن دو نفر با همند. و معناى جمله اين است كه: ما ايشان را قرين حور العين كرديم، نه اينكه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم، به دليل اينكه فرموده: بحور عين و تزويج را با حرف باء متعدى كرده و اگر منظور از تزويج نكاح به عقد بود احتياج به حرف باء نبود، هم چنان كه در جاى ديگر قرآن بدون حرف مذكور مفعول خود را گرفته از آن جمله آيه‌(زَوَّجْناكَها)[1] است، كه- به طورى كه گفته‌اند-[2] معنايش اين است كه ما زينب را به ازدواج تو در آورديم.

[توضيح آيه:(وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ ...) و چند وجه در معناى آن‌]

(وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ ...) بعضى‌[3] گفته‌اند: فرق ميان اتباع و لحوق با اينكه در هر دو تقدم و تاخر هست،- اين است كه در اتباع بايد تابع و متبوع هر دو در مورد اتباع مشترك باشند، هر جا كه متبوع مى‌رود و هر كارى كه او مى‌كند تابع هم برود و بكند، آن وقت است كه مى‌گوييم فلانى از فلان كس تبعيت كرد، به خلاف لحوق كه لازم نيست در كار و راه ملحوق، شركت داشته باشد.


[1] سوره احزاب، آيه 37.

[2] روح المعانى، ج 23، ص 26.

[3] مجمع البيان، ج 9، ص 165.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 16
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست