نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 135
مؤلف: بعيد
هم نيست كه مراد همان معناى دومى باشد كه ما در تفسير آيه ذكر كرديم.
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(فَفَتَحْنا أَبْوابَ
السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ) مىگويد: كلمه منهمر به
معناى ريختن آب است، نه باراندن قطرههاى باران، و در ذيل جمله(وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ) گفته يعنى
آب آسمان و آب زمين بهم پيوستند،(عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
وَ حَمَلْناهُ) يعنى ما نوح را(عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ) بر آن مركبى كه داراى تختهها و
ميخها بود سوار كرديم، يعنى بر كشتى نشانديم[1].
و
نيز در همان كتاب در ذيل آيه(فَنادَوْا صاحِبَهُمْ)
گفته يعنى قدار، همان كسى كه ناقه را پى كرد. و در معناى هشيم گفته يعنى گياه خشك
و تر[2].
و
در كافى به سند خود از ابى يزيد از ابى عبد اللَّه روايت كرده كه در ضمن حديثى كه
داستان لوط را نقل كرده فرموده: پس قوم لوط با او به مكابره و زورگويى پرداختند،
تا آنكه داخل خانهاش شدند، جبرئيل به لوط بانگ زد كه رهاشان كن، همين كه داخل
شدند جبرئيل با انگشت خود اشارهاى به آنان كرد، همه كور شدند، اينجاست كه خداى
تعالى مىفرمايد: فطمسنا اعينهم [3].