نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 128
فال بد زدن
توكل به خداست[1] (تا آخر
حديث) و جهتش روشن است، براى اينكه معناى توكل اين است كه تاثير امر را به خداى
تعالى ارجاع دهى، و تنها او را مؤثر بدانى، و وقتى چنين كردى ديگر اثرى براى فال
بد نمىماند تا از آن متضرر شوى.
و
در معناى اين حديث روايتى است كه از طرق اهل سنت نقل شده، و به طورى كه در كتاب
نهايه ابن اثير آمده فرموده: طيره شرك است، و هيچ يك از ما خالى از طيره نيستيم، و
ليكن خداى تعالى اثر آن را به وسيله توكل خنثى مىكند[2].
و
باز در معناى حديث سابق روايتى است كه از موسى بن جعفر (ع) نقل شده كه فرمود: آنچه
براى مسافر در راه سفرش شوم است هفت چيز است: 1- اينكه كلاغى از طرف دست راستش
بانگ بر آورد 2- اينكه سگى جلو او در آيد و دم خود افراشته باشد 3- اينكه گرگى
گرسنه و درنده در روى او زوزه بكشد، در حالى كه روى دم نشسته باشد، و سپس سه مرتبه
دم خود را بلند كند و بخواباند 4- اينكه آهويى پيدا شود، و از طرف راست او به طرف
چپش بگريزد 5- اينكه جغدى بانگ بر آورد 6- اينكه زنى با موى جو گندمى در برابرش
قرار گيرد و چشمش بصورتش افتد 7- اينكه الاغ عضبان يعنى گوش بريده (و يا بينى
بريده) اى ببيند، پس اگر از ديدن اينها در دل احساس دلواپسى كرد بگويد:
اعتصمت بك يا رب من شر ما اجد فى نفسى- پروردگارا از شر آنچه در دل خود احساس
مىكنم به تو پناه مىبرم كه اگر اين را بگويد از شر آن محفوظ مىماند[3].
و
اين خبر آن طور كه در بحار الانوار آمده به همان عبارت در كافى[4]
و خصال[5] و محاسن[6]
و فقيه[7] نيز آمده،
ولى با عبارتى كه ما نقل كرديم در بعضى از نسخههاى فقيه آمده است.
بحث
ديگرى هست كه آن نيز ملحق به اين بحثهايى است كه گذشت و همه حرفهايى كه زده شد در
آن بحث نيز مىآيد، و آن بحث از ساير امورى است كه در نظر عامه