نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 122
و گفتار در
اين بحث از نظر عقل همان گفتارى است كه در مساله سعادت و نحوست ايام گذشت، در اينجا
نيز راهى براى اقامه برهان بر هيچ طرف نداريم، نه مىتوانيم با برهان، سعادت
خورشيد و مشترى و قران سعدين را اثبات كنيم، و نه نحوست مريخ و قران نحسين و قمر
در عقرب را، (و نه نفى اينها را).
بله
منجمين قديم هند معتقد بودند كه حوادث زمين ارتباطى با اوضاع سماوى دارند، و به
طور مطلق چه ثوابت آسمان و چه سياراتش در وضع زمين اثر دارند. و بعضى ديگر از
منجمين غير هند اين ارتباط را تنها ميان اوضاع سيارات هفتگانه آن روز و حوادث زمين
قائل بودند، نه ثوابت، و آن گاه براى اوضاع مختلف آنها آثارى شمردهاند كه به آنها
احكام نجوم مىگويند، كه هر يك از آن اوضاع پيش آيد مىگويند به زودى در زمين چنين
و چنان مىشود.
و
همين منجمين در باره خود ستارگان اختلاف كردهاند: بعضى گفتهاند: اين اجرام
موجوداتى هستند داراى نفوسى زنده، و داراى اراده، و كارهايى كه مىكنند به عنوان
يك علت فاعلى مىكنند. و بعضى ديگر گفتهاند: اجرامى هستند بدون نفس، ولى در عين
حال هر اثرى كه از خود بروز مىدهند به عنوان يك علت فاعلى بروز مىدهند. بعضى
ديگر گفتهاند: اصلا علت فاعلى آثار خود نيستند، بلكه زمينه فراهم ساز فعل خدايند
و فاعل حوادث خداى تعالى است. جمعى ديگر گفتهاند: كواكب و اوضاع آن صرفا
علامتهايى هستند براى حوادث، و اما خود آنها هيچ كارهاند، و حوادث نه فعل آنها
است و نه آنها زمينه چين فعل خدا در آن حوادثند. بعضى هم گفتهاند: اصلا هيچ
ارتباطى ميان اوضاع كواكب و حوادث زمينى نيست، حتى آن اوضاع علامت حدوث آن حوادث
هم نيستند، بلكه عادت خدا بر اين جارى شده كه فلان حادثه زمينى را مقارن با فلان
وضع آسمانى پديد آورد.
و
هيچ يك از اين احكام كه گفته شد دائمى و عمومى نيست، و چنان نيست كه در هنگام پديد
آمدن فلان وضع آسمانى بتوان حكم قطعى كرد به اينكه فلان حادثه زمينى حادث مىشود،
گاهى اين پيشگوييها درست در مىآيد، و گاهى هم دروغ مىشود، و ليكن داستانهاى عجيب
و حكايات غريبى كه از استخراجات اين طائفه به ما رسيده، اين معنا را مسلم مىكند
كه چنان هم نيست كه ميان اوضاع آسمانى و حوادث زمينى هيچ رابطهاى نباشد، بلكه
رابطه جزئى هست، اما همانطور كه گفتيم رابطه جزئى، نه رابطه صد در صد، و
[اقسام
رواياتى كه در اين باره وارد شدهاند]
اتفاقا
در رواياتى هم كه از ائمه معصومين (ع) در اين باب آمده، اين مقدار تصديق شده است.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 122