responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 113

(فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ) كلمه نذر جمع نذير است و نذير به معناى انذار مى‌باشد.

بعضى‌[1] گفته‌اند: كلمه مذكور خودش مصدر و به معناى انذار است، و ظاهرا كلمه كان ناقصه و داراى اسم و خبر باشد، اسمش كلمه عذابى و خبرش كلمه فكيف باشد، ممكن هم هست تامه باشد و ديگر خبر نخواهد، و فاعلش كلمه عذابى و كلمه فكيف حالى از آن باشد.

به هر حال استفهام در آن استفهام تهويل و ايجاد هول و هراس است، و مى‌خواهد با آن استفهام، شدت عذاب و صدق انذار را برساند.

[معناى ذكر و مقصود از تيسير قرآن براى ذكر]

(وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ) كلمه يسرنا متكلم مع الغير از ماضى است، و مصدر آن تيسير است كه به معناى آسان كردن است، و آسان كردن قرآن براى ذكر اين است كه آن را طورى به شنونده القاء كند، و به عباراتى در آورد كه فهم مقاصدش براى عامه و خاصه براى فهم‌هاى ساده و عميق آسان باشد، هر يك به قدر فهم خود چيزى از آن بفهمد.

ممكن هم هست مراد از آن اين باشد كه حقايق عاليه و مقاصد بلندش را كه بلندتر از افق فهم‌هاى عادى است در مرحله القاء در قالب عباراتى عربى آورديم تا فهم عامه مردم آن را درك كند، هم چنان كه اين معنا از آيه‌(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ)[2] استفاده مى‌شود.

و مراد از ذكر ، ذكر خداى تعالى است به أسماء و صفات و افعالش. در مفردات مى‌گويد: گاهى كلمه ذكر گفته مى‌شود و از آن هيئتى نفسانى اراده مى‌شود كه با بودش آدمى مى‌تواند هر شناختى را كه به دست مى‌آورد ضبط كند، و تقريبا نظير حافظه است با اين تفاوت كه به اين اعتبار حافظه‌اش مى‌گويند كه معرفتى است به دست آمده، و به اين اعتبار آن را ذكر (ياد) مى‌گويند كه همين الآن در نظر است، (چون ممكن است بسيارى مطالب و اسامى در حافظه باشد ولى الآن در ياد آدمى و حاضر در ذهن نباشد).

و گاهى ديگر كلمه ذكر گفته مى‌شود و منظور از آن حضور چيزى است يا در قلب و يا در زبان، و به همين جهت گفته‌اند ذكر دو جور است يكى به قلب، و يكى هم به زبان، و


[1] روح المعانى، ج 27، ص 84.

[2] ما آن را كتابى خواندنى به زبان عربى كرديم، تا شايد شما تعقلش كنيد، و گرنه او در ام الكتابست كه نزد ما مقام بلند و فرزانه دارد. سوره زخرف، آيه 3 و 4.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست