نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 111
(وَ
فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ) در مجمع البيان مىگويد: كلمه تفجير
به معناى شكافتن است، و تفجير زمين به اين معنا است كه زمين را
بشكافند تا آب از آن بجوشد. و كلمه عيون جمع عين است، و عين، آن آبى
را گويند كه از زمين بجوشد و مانند چشم جانداران بچرخد[1]
(و به همين مناسبت اين كلمه در لغت هم به معناى چشم است و هم چشمه).
و
معناى جمله اين است كه: ما زمين را چشمههاى شكافته شده كرديم كه از تمامى
شكافهايش آب جوشيدن گرفت(فَالْتَقَى الْماءُ) در
نتيجه آب آسمان و آب زمين بهم متصل شدند، و در به كرسى نشاندن امرى كه تقدير شده
بود دست به دست هم دادند، يعنى به همان مقدارى كه خدا خواسته بود بدون كم و زياد،
و بدون تندى و كندى اين معاضدت را انجام دادند.
بنا
بر اين، كلمه ماء اسم جنسى است كه در اينجا آب آسمان و آب زمين از آن
اراده شده، و به همين جهت نفرمود: ماءان- دو آب ، و مراد از امرى
كه مقدر شده بود آن صفتى است كه خدا براى طوفان مقدر كرده بود.
(وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ) منظور
از (ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ) كشتى است و كلمه
ألواح جمع لوح و به معناى تختههايى است كه در ساختن كشتى به يكديگر متصل
مىكنند، و كلمه دسر جمع دسار است، كه به معناى ميخهايى است كه با آن
تختههاى كشتى را به يكديگر مىكوبند.
بعضى[2]
از مفسرين در خصوص اين آيه معانى ديگرى ذكر كردهاند، ولى آن طور كه بايد با آيه
سازگارى ندارد.
(تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ) يعنى كشتى
مذكور زير نظر ما بر روى آبى كه محيط بر زمين شده بود مىچرخيد، و خلاصه ما مراقب
و حافظ آن بوديم.
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: منظور از اينكه كلمه عين- چشم را جمع آورده،
ديدگان اولياى خدا بوده، مىفرمايد كشتى زير نظر ملائكهاى كه ايشان را موكل بر آن
كشتى كرده بوديم مىچرخيد.