نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 109
از ميان اين
دسته از اخبار سرگذشت قوم نوح و عاد و ثمود و قوم لوط و آل فرعون را اختصاص به ذكر
داد، و مشركين عرب را با ياد آن اقوام تذكر داد، و بار ديگر اجمالى از آنچه سابقا
از وضع آنان و سرانجام امرشان بيان كرده بود تذكر مىدهد، تا بدانند در اثر
تكذيبشان به آيات خدا و فرستادگان او چه عذاب اليم و عقابهايى در پى دارند، تا
آيه شريفه(وَ
لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ) را بيان كرده باشد.
و
به منظور اينكه تقرير داستانها و نتيجهگيرى از آنها را تاكيد كرده باشد، و
شنوندگان بيشتر تحت تاثير قرار گرفته، و اين اندرزها بيشتر در دلها جاىگير شود،
دنبال هر يك از قصهها اين جمله را تكرار كرد كه:(فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ)، و همين تاكيد را با ذكر غرض
از انذار و تخويف دو برابر نموده، فرمود:(وَ لَقَدْ
يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ).
(كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ
ازْدُجِرَ) در اين آيه كلمه تكذيب دو بار آمده، اولى به منزله انجام دادن دومى
است، و معنايش فعلت التكذيب است، و جمله(فَكَذَّبُوا عَبْدَنا) آن را تفسير مىكند، و اين تعبير
نظير تعبير در آيه(وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ)[1]
است، كه اول مىفرمايد نوح پروردگار خود را صدا زد، و بار دوم مىفرمايد پس بگفت
...
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: مراد از تكذيب اول تكذيب مطلق پيامبران، و مراد از تكذيب دوم
تكذيب خصوص نوح است، چون از آيه شريفه(كَذَّبَتْ قَوْمُ
نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ)[3] بر
مىآيد كه قوم نوح مطلق پيامبران را تكذيب مىكردند، بنا بر اين معناى آيه مورد
بحث اين است كه قوم نوح همه رسولان را تكذيب مىكردند، و در نتيجه نوح را هم تكذيب
كردند، و اين سخن توجيه خوبى است. بعضى[4]
ديگر گفتهاند: مراد از اينكه با حرف فاء تكذيب دوم را متفرع بر تكذيب
اول كرد، اين است كه اشاره كند به اينكه تكذيب قوم نوح يكى پس از ديگرى و در تمامى
طول زمان دعوت آن جناب بوده، هر قرنى كه از آنان منقرض مىشد و قرنى ديگر روى كار
مىآمد، آنها نيز وى را تكذيب مىكردند. ليكن اين معنا از ظاهر آيه بعيد است.
نظير
اين توجيه در دورى از ظاهر آيه گفتار بعضى[5]
ديگر است كه گفتهاند: مراد از