پس
نبايد اعتناء كرد به گفته آن كس كه گفته: اين كلام كه خدا به مؤمنين نسبت داده
دلالت مىكند بر شدت خوشحالى مؤمنين از نجات از خسران، و از كرامتى كه خدا در آن
روز به ايشان روزى مىكند. چون اگر كلام، كلام همه مؤمنين باشد، بايد همه مردم كه
در عرصه محشر جمعند و قدرت سخن گفتن دارند آن را بگويند، همانطور كه كلمه
ترى خطاب به همه كسانى است كه قدرت ديدن دارند.
(أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ)- اين جمله
عذاب را بر اهلش مسجل مىكند، و مىفرمايد ستمكاران عذابى دائم و غير منقطع دارند.
بعضى جائز دانستهاند كه تتمه كلام مؤمنين باشد.
(وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ...)
اين تعبير، يعنى تعبير(ما كانَ لَهُمْ)
براى اين بوده كه بفهماند ادعايى كه در دنيا مىكردند كه ما اوليايى داريم دعوى
باطلى بود، پس آوردن كلمه كان به اين منظور بوده و گر نه
مىفرمود: ما لهم من ولى هم چنان كه در آيه 31 فرمود:(وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ).
(وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ)- اين جمله
صلاحيت آن را دارد كه تعليل صدر آيه، و هم به منزله نتيجهاى براى تمامى مطالب قبل
باشد، مطالبى كه در باره عقاب ستمكاران بيان كرد. و هم نوعى انعطاف به مساله تشريع
شريعت به وسيله وحى باشد كه در اوائل سوره بيان مىداشت چون در آنجا همه گفتگو در
باره شريعت بود كه راه به سوى سعادت است، و در اين جمله مىفرمايد كسانى كه خدا
گمراهشان كرده راهى ندارند.
پس
اين جمله كنايه است از اينكه هيچ راهى به سوى سعادت نيست، مگر راهى كه خدا آن را
براى بندگانش و از راه وحى و رسالت تشريع كرده، پس كسى كه خدا به جرم كفرش و
تكذيبش گمراه ساخته، او ديگر هيچ راهى ندارد كه با آن به سوى سعادت عقبى و نجات از
عذاب و هلاكت هدايت شود.
(اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ
اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ)
[1] هيچ كس سخن نگويد، مگر كسى كه رحمان اجازهاش داده باشد، و
سخن درست بگويد.
سوره نبا، آيه 38.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 98