responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 568

كه: ابراهيم در باطن خود احساس نوعى ترس كرد، (كه با ترسهاى ديگر فرق داشت).

(قالُوا لا تَخَفْ)- اين جمله بدون واو عاطفه آمده، و به اصطلاح ادبيات به فصل آمده نه وصل، و اين بدان جهت است كه در حقيقت در معناى جواب از سؤالى است تقديرى، گويا كسى پرسيده: خوب، بعد از آنكه احساس ترس كرد چه شد؟ در پاسخ مى‌گويد: فرشتگان گفتند مترس، و او را به فرزندى دانا مژده دادند، و ترسش را مبدل به امنيت و سرور كردند. و مراد از(بِغُلامٍ عَلِيمٍ) اسماعيل و يا اسحاق است كه اختلاف در آن در جلدهاى ديگر اين كتاب نقل شد.

(فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ) در مجمع البيان مى‌گويد: كلمه صرة به معناى فرياد شديد است، و از صرير دروازه گرفته شده، كه هنگام باز و بسته شدن صدا مى‌كند، و اين كلمه در مورد جماعت هم به همين شكل استعمال مى‌شود. و كلمه صك زدن با اعتماد شديد است‌[1].

و معناى آيه اين است كه: (در اين ميان) همسر ابراهيم- كه بشارت را شنيده بود- با فرياد و زارى آمد در حالى كه سيلى به صورت خود مى‌زد، و مى‌گفت: آخر من پير زنى هستم كه در جوانى‌ام نازا بودم چگونه حالا كه پير شده‌ام بچه مى‌آورم؟ و يا معنايش اين است كه:

آيا هيچ سابقه دارد كه زنى عجوز و عقيم بچه بزايد.

بعضى از مفسرين‌[2] گفته‌اند: مراد از كلمه صرة جماعت است، و همسر ابراهيم با جماعتى نزد فرشتگان آمد، و به صورت خود زده و گفته است آنچه را كه گفته. ولى معناى اول با سياق موافقتر است.

(قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ) اشاره با كلمه كذلك اشاره است به بشارتى كه ملائكه به اين زن و شوهر با اين وضعى كه دارند دادند. به زن و شوهرى بشارت فرزنددار شدن دادند كه زن آن وقتى كه جوان بود زنى نازا بود، تا چه رسد به امروز كه پير هم شده. و مرد، پير مردى است كه كهولت و پيرى بر او مسلط شده است. و پروردگار ابراهيم حكيم است، يعنى هيچ اراده‌اى نمى‌كند مگر بر طبق حكمت، و عليم است يعنى هيچ امرى نيست كه علت و يا جهتى از جهاتش بر او پوشيده باشد.

( قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ‌) ...(لِلْمُسْرِفِينَ ) كلمه خطب به معناى امرى عظيم و مهم است. و كلمه‌(حِجارَةً مِنْ طِينٍ) به‌


[1] مجمع البيان، ج 9، ص 156 و 157.

[2] روح المعانى، ج 27، ص 12.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 568
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست