نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 564
به
رزقكم نيست، بلكه مبتدايى است كه خبرش جمله(فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
إِنَّهُ لَحَقٌّ) است، و واو
در اول جمله مورد بحث اصلا عاطفه نيست، بلكه استينافيه است كه در آغاز جمله
مىآورند، هر چند جمله مربوط به ما قبل نباشد، و در نتيجه معناى جمله مورد بحث اين
مىشود: و آنچه شما وعده داده شدهايد، به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه آن حق
است. ليكن اين توجيه دور از فهم است.
(فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ
تَنْطِقُونَ) كلمه نطق به معناى تكلم و سخن گفتن است. و ضمير
در انه به مطالب قبل بر مىگردد كه مىفرمود رزق شما و آنچه
وعده داده شدهايد در آسمان است . و كلمه حق به معناى ثابت و نيز
به معناى قضايى است كه خداى تعالى رانده، و آن را حتمى كرده باشد، نه اينكه امرى
تبعى و يا اتفاقى باشد.
و
معناى آيه اين است كه: پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه آنچه ما گفتيم كه
رزقتان است و آنچه كه وعده داده شدهايد كه همان بهشت باشد- كه خود رزقى ديگر است-
در آسمان است. و اين مطلبى است ثابت، و قضايى است حتمى، مثل حق بودن سخن گفتن
خودتان، همان طور كه در سخن گفتن خود شكى نداريد، در اين گفته ما هم شك نداشته
باشيد. و اما اينكه گفتيم بهشت هم رزقى است، دليلش قرآن كريم است كه در آيه شريفه(لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ)[1]
بهشت را رزقى كريم خوانده.
بعضى
از مفسرين[2] احتمال
دادهاند كه ضمير در ايه به جمله ما توعدون به تنهايى، و
يا به كلمه رزق به تنهايى، و يا به رسول خدا 6، و يا به قرآن، و يا
به دين در جمله(وَ إِنَّ الدِّينَ
لَواقِعٌ)، و يا به كلمه يوم در جمله(أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ)، و يا به همه آنهايى كه از اول سوره
تا اينجا ذكر شده برمىگردد. و به نظر ما همانطور كه قبلا گفتيم بعيد نيست كه
برگرداندن آن، به آنچه در جمله(وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ
وَ ما تُوعَدُونَ) ذكر شده از ساير وجوه موجهتر باشد، و معنايش
اين است كه: آنچه وعده داده شدهايد حق است.
گفتارى
در كافى بودن رزق براى روزىخواران
كلمه
رزق (به معناى مصدرىاش عبارت است از روزى دادن و به معناى اسم