نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 551
منحرف
كننده، انحرافى شده است. و اين وجه خوبى است.
بعضى[1]
ديگر گفتهاند: ضمير در انكم به مسلمان و كافر، هر دو برمىگردد، و در
نتيجه منظور از قول مختلف قول مسلمين است كه مىگويند بعث و جزاء واقع شدنى است، و
قول كفار اين است كه مىگويند: واقع شدنى نيست. و شايد سياق آيه با اين وجه خيلى
سازگار نباشد. و بعضى ديگر وجوهى ديگر ذكر كردهاند، كه خيلى بى اساس است و
فايدهاى در نقل آنها نيست.
(قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ يَسْئَلُونَ أَيَّانَ
يَوْمُ الدِّينِ) اصل كلمه خرص عبارت است از سخنى كه
با گمان و تخمين و بدون علم زده شود، و چون چنين سخنى در خطر اين هست كه دروغ در
آن رخنه كرده باشد، لذا كذاب دروغپرداز را هم خراص گفتهاند. و اما
اينكه منظور از خراصان چه كسانى هستند، از هر احتمالى به ذهن نزديكتر اين احتمال
است كه بگوييم مراد همان كسانى هستند كه بدون علم و بدون دليل علمى در باره بعث و
جزاء داورى مىكردند، و در آن از روى مظنه و تخمين شك و ترديد نموده، منكر آن
مىشدند.
و
جمله(قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ) نفرينى است
بر آنان كه كشته شوند. و اين كنايهاى است از نوعى طرد و محروم كردن كسى از
رستگارى. و آن مفسرى[2] هم كه
كلمه قتل را به معناى لعن گرفته برگشت سخنش به همين معنا
است.
(الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ)- كلمه غمرة به
طورى كه راغب[3] مىگويد:
آب بسيار زيادى است كه بستر خود را پوشانده باشد، يعنى ته آب پيدا نباشد. و اين
كلمه مثلى شده است براى جهاتى كه صاحبش را پوشانده باشد. و مراد از سهو- به طورى
كه گفتهاند[4]- مطلق
غفلت است.
و
معناى آيه با در نظر داشتن اينكه در وصف خراصون است، اين است كه: اين خراصان در
جهالتى عميق قرار دارند، آن چنان جهل بر آنان احاطه دارد كه از حقيقت آنچه به
ايشان خبر مىدهند غافلند.
(يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ)- ضمير جمع
در جمله يسالون- مىپرسند به همان