نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 546
آرى
مىخواستند با انكار معاد و اصرار در اينكه چنين چيزى نيست و مسخره كردن آن به هر
راهى كه ممكن باشد خود را از قيد و بند آزاد كنند، چون آنها هم اين قدر مىفهميدند
كه اگر بتوانند اصل سوم يعنى معاد را باطل كنند آن دو اصل ديگر خود به خود باطل
مىشود.
و
اين سوره متعرض مساله معاد و انكار مشركين نسبت به آن است. و با اين مساله ختم
مىشود. اما نه از اين جهت كه خود معاد را اثبات كند، هم چنان كه در مواردى از
كلام مجيدش، معاد بدان جهت كه معاد است مورد نظر قرار گرفته، بلكه از اين جهت
متعرض آن شده كه روز جزاء است، و كسى كه وعده آن را داده خداى تعالى است، و خداى
تعالى هم يگانه رب ايشان است، و وعده او صدق است، و در آن شكى نيست. و به همين
منظور وقتى رشته كلام به احتجاج بر مساله معاد مىكشد، بر مساله توحيد احتجاج
مىكند، و آيات بيرونى- از زمينى و آسمانى- و آيات درونى را به رخ مىكشد. و
عذابهايى كه با آن عذابها امتهاى گذشته را به دنبال دعوت به توحيد عقوبت كرد-
وقتى دعوت انبيا را نپذيرفتند، و نبوتشان را تكذيب كردند- ذكر مىكند، و اين نيست
مگر براى همين منظور كه با اثبات توحيد، روز جزاء را كه خداى واحد وعده داده اثبات
كند، خدايى كه هرگز خلف وعده نمىكند، از سوى ديگر روز جزاء را اثبات كند كه دعوت
نبويه از آن خبر داده، (دعوتى كه هرگز دروغ و فريب در آن وجود ندارد)، تا در نتيجه
راهى براى انكار معاد برايشان باقى نماند، و نتوانند از راه انكار معاد مساله
توحيد و نبوت را هم لغو جلوه دهند، كه بيانش گذشت.
اين
سوره به شهادت سياق آياتش، در مكه نازل شده، و احدى هم در اين معنا اختلاف ندارد.
و هر چند همه آياتش برجسته است، اما يكى از برجستهترين آياتش آيه شريفه(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ)
است.
و
اين نوزده آيهاى كه از اول سوره در اينجا آورديم، در حقيقت آغاز گفتار است، و در
آن خاطرنشان مىسازد اين وعدهاى كه داده شدهاند وعدهاى است حق و صدق، و
انكارشان نسبت به آن و لجبازيشان در انكار آن به جز تخمين و احتمال دليلى ندارد،
آن گاه به توصيف روز جزاء مىپردازد كه متقين در آن روز چه وصفى دارند، و منكرين
چه حالى.
(وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً فَالْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارِياتِ يُسْراً
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً) كلمه ذاريات جمع
ذاريه است، و ذاريه از ذرو گرفته شده. وقتى مىگويند ذرت
الريح التراب و يا مىگويند تذور الريح التراب ذروا معنايش اين
است كه باد، خاكها را پراكنده كرد، و به پرواز درآورد. و كلمه وقر - به
كسره واو و سكون قاف-
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 546