responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 504

و آن گاه براى بار دوم باز به علم و قدرت خداى تعالى پرداخته از راه تدبيرى كه در خلقت آسمانها و آراستن آن با ستارگان بى حركت و با حركت و تدابير ديگرى كه به كار برده و نيز تدبيرى كه در خلقت زمين به كار برده و آن را گسترده و كوه‌هاى ريشه دار در آن جايگزين ساخته گياهان نر و ماده در آن رويانيده و نيز به اينكه آب را از آسمان فرستاده و ارزاق بندگان را تامين نموده و زمين را با آن آب زنده كرده است، علم و قدرت او را اثبات مى‌كند.

و نيز به همين منظور به بيان حال انسان مى‌پردازد كه از اولين روزى كه خلق شده و تا زنده است در تحت مراقبت شديد و دقيق قرار دارد، حتى يك كلمه در فضاى دهانش نمى‌آورد، و از اين بالاتر يك خاطره را در دلش خطور نمى‌دهد، و نفسش آن را وسوسه نمى‌كند، مگر آنكه همه‌اش را ثبت مى‌كنند. و آن گاه بعد از آنكه مرد با او چه معامله مى‌شود و بعد از زنده شدنش براى پس دادن حساب، هم چنان در تحت مراقبت هست تا آنكه از حساب فارغ شود، يا به آتش در آيد اگر از تكذيب كنندگان حق باشد، و يا به بهشت و قرب پروردگار اگر از متقين باشد.

و كوتاه سخن آنكه: زمينه گفتار در اين سوره مساله معاد است، و يكى از آيات برجسته آن آيه‌(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ) و يكى ديگر آيه‌(يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ) و يكى هم آيه‌(لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ) است.

و اين سوره به اين دليل گفتيم مكى است كه سياق آياتش بر آن گواهى مى‌دهند. اما بعضى گفته‌اند كه آيه‌(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ...)، و يا اين آيه و آيه بعدش در مدينه نازل شده. ولى در لفظ آيه هيچ شاهدى بر آن نيست.

و در اين آياتى كه نقل كرديم به طور اجمال به مساله معاد و اينكه مشركين آن را امرى بعيد مى‌پنداشتند اشاره شده، و نخست جوابى اجمالى با تهديد مى‌دهد، و سپس به طور مفصل از آن جواب داده، باز براى بار دوم تهديد مى‌كند.

(ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ) در مجمع البيان مى‌گويد: كلمه مجد كه كلمه مجيد از آن اشتقاق يافته به معناى شرف وسيع است، وقتى گفته مى‌شود مجد الرجل و مجد - به فتح و ضم جيم- كه بزرگوار و كريم باشد و در اصل اين كلمه از اين قول گرفته شده كه مى‌گويند: مجدت الإبل مجودا يعنى شتر آن قدر علف بهارى خورده كه شكمش بزرگ شده‌[1].


[1] مجمع البيان، ج 9، ص 140.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست