نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 488
بعضى[1]
ديگر گفتهاند: كلمه شعوب به معناى نژادهاى غير عرب از قبيل ترك و
فارس و هندى و آفريقايى و امثال اينها است. و كلمه قبائل به معناى
تيرههاى عربى است.
و
ظاهرا برگشت اين قول به يكى از همان دو قول قبلى است، و به زودى در بحث روايتى
آينده تتمه اين گفتار مىآيد- ان شاء اللَّه تعالى.
مفسرين[2]
گفتهاند: آيه شريفه در اين مقام است كه ريشه تفاخر به انساب را بزند. و بنا بر
اين، مراد از جمله(مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى)
آدم و حوا خواهد بود، و معناى آيه چنين مىشود: ما شما مردم را از يك پدر و يك
مادر آفريديم، همه شما از آن دو تن منتشر شدهايد، چه سفيدتان و چه سياهتان، چه
عربتان و چه عجمتان. و ما شما را به صورت شعبهها و قبيلههاى مختلف قرار داديم،
نه براى اينكه طائفهاى از شما بر سايرين برترى و كرامت داشت، بلكه صرفا براى اين
كه يكديگر را بشناسيد و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گيرد،
چون اگر فرض شود كه مردم همگى يك جور و يك شكل باشند و نتيجتا يكديگر را نشناسند،
رشته اجتماع از هم مىگسلد، و انسانيت فانى مىگردد. پس غرض از اين كه مردم را
شعبه شعبه و قبيله قبيله كرد اين بود، نه اينكه به يكديگر تفاخر كنند، تفاخر به
انساب، و تفاخر به پدران و مادران.
و
بعضى[3] از مفسرين
گفتهاند: مراد از ذكر و انثى مطلق مرد و زن است، و آيه شريفه در اين مقام است كه
مطلق تفاضل به طبقات به سفيد پوستى و سياه پوستى و عربيت و عجميت و غنى بودن و
فقير بودن و به بردگى و مولايى و به مردى و زنى را از بين ببرد. و معناى آيه اين
است كه: هان اى مردم، ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم، پس هر يك از شما
انسانى هستيد متولد از دو انسان، و از اين جهت هيچ فرقى با يكديگر نداريد، و
اختلافى هم كه در بين شما هست و شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرده، اختلافى است
مربوط به جعل الهى، نه به خاطر كرامت و فضيلت بعضى از شما بر بعضى ديگر، بلكه براى
اين است كه يكديگر را بشناسيد و نظام اجتماعتان كامل شود.
و
سپس همان مفسرين[4] اعتراض
كردهاند به اينكه: آيه شريفه در اين سياق است كه تفاخر به انساب را از بين ببرد،
و آن را نكوهش كند، به شهادت اينكه مىفرمايد(وَ
جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا)، و ترتب
اين فرض بنا بر اين وجهى كه شما ذكر كرديد، روشن نيست،