responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 482

مى‌كند.

(وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ)- كلمه نبز - به فتح حرف اول و دوم- به معناى لقب است، و- به طورى كه گفته‌اند[1]- اختصاص دارد به لقب‌هاى زشت. پس تنابز كه باب تفاعل و طرفينى است به معناى اين است كه مسلمانان به يكديگر لقب زشت از قبيل فاسق، سفيه و امثال آن بدهند.

[معناى جمله:(بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ)]

و مراد از كلمه اسم در جمله‌(بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ) ذكر است، و از اين باب است كه در فارسى هم مى‌گوييم اسم فلانى به سخاوت در رفته، يعنى ذكرش سر زبانها است. و بنا بر اين معناى بئس الاسم ، بئس الذكر است، يعنى بد ذكرى است ذكر مردمى كه ايمان آورده‌اند به فسوق، و اينكه آنان را به بدى ياد كنى، چون مؤمن بدان جهت كه مؤمن است سزاوارتر است كه همواره به خير ياد شود، و به او طعنه زده نشود، و بايد چيزى كه اگر بشنود ناراحت مى‌شود در باره‌اش گفته نشود، مثلا نگويند پدرش چنين، و يا مادرش چنان بوده.

ممكن هم هست مراد از كلمه اسم سمت و علامت باشد، و معناى جمله اين باشد كه: بد علامتى است اينكه انسانى را بعد از ايمان به داغ فسوق علامت بگذارى، و به علامتى زشت يادش كنى، مثلا به كسى كه يك روزى گناهى كرده و بعد توبه نموده، تا آخر عمرش به او بگويند فلان كاره. و يا معنا اين باشد كه: اين بد علامتى است كه تو با بدگويى مردم براى خود قرار مى‌دهى، و همه تو را به عنوان مردى بد زبان بشناسند كه همواره افراد را به زشتى ياد مى‌كنى. و به هر يك از اين معانى باشد جمله مذكور اشاره‌اى به حكمت نهى دارد.

(وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ)- يعنى هر كس توبه نكند و از اين گونه گناهان كه سابقا كرده بوده دست بر ندارد، و با اين كه بر آن نهى نازل شده هم چنان مرتكب شود، و از آن پشيمان نگردد، و با ترك آن به سوى خداى سبحان برگشت نكند، چنين كسانى حقا ستمكارند، چون با اينكه خداى تعالى علمشان را از معاصى دانسته و از آن نهى فرموده، با اين حال عمل بدى نمى‌دانند.

از جمله مورد بحث يعنى جمله‌(وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ ...) اين معنا هم فهميده مى‌شود كه در زمان نزول آيه كسانى از مؤمنين بوده‌اند كه مرتكب چنين گناهى مى‌شدند.


[1] روح المعانى، ج 26، ص 154.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 482
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست