نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 42
معناى ظلم و
يا حسد است. و اگر بغى را مقيد كرد به كلمه بينهم براى
اين است كه بفهماند ظلم و يا حسد در بينشان متداول بود. و معناى آيه اين است كه:
همين مردمى كه شريعت برايشان تشريع شده بود، از شريعت متفرق نشدند، و در آن اختلاف
نكردند، و وحدت كلمه را از دست ندادند، مگر در حالى كه اين تفرقه آنها وقتى شروع
شد- و يا اين تفرقهشان وقتى بالا گرفت- كه قبلا علم به آنچه حق است داشتند، ولى
ظلم و يا حسدى كه در بين خود معمول كرده بودند نگذاشت بر طبق علم خود عمل كنند، و
در نتيجه در دين خدا اختلاف به راه انداختند.
پس
منظور از اختلاف در اينجا اختلاف در دين است كه باعث شد انشعابها و چند دستگىها
در بشر پيدا شود. و خداى سبحان آن را در مواردى از كلام خود مستند به بغى كرده. و
اما اختلافى كه بشر قبل از نازل شدن شريعت داشت، و باعث شد كه خدا شريعت را تشريع
كند، اختلاف در شؤون زندگى و تفرقه در امور معاش بود كه منشاش اختلافى بود كه بشر
در طبيعت و سليقه و هدف داشت، و وسيله شد براى نزول وحى و تشريع شرع تا آن
اختلافات برداشته شود، و آيه(كانَ النَّاسُ أُمَّةً
واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ)[1]
همانطور كه در تفسيرش گذشت، به اين اختلاف اشاره مىكند.
(وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ
بَيْنَهُمْ)- مراد از كلمهاى كه در سابق گذشت يكى از فرمانهايى است كه خدا در
آغاز خلقت بشر صادر كرد، نظير اينكه همان روزها فرمود:(وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ)[2].
و
معناى آيه اين است: اگر نبود اين مساله كه خدا از سابق اين قضا را رانده بود كه
بنى آدم هر يك چقدر در زمين بمانند و تا چه مدت و به چه مقدار از زندگى در زمين
بهرهمند شوند هر آينه بين آنان حكم مىكرد، يعنى به دنبال اختلافى كه در دين خدا
كرده و از راه او منحرف شدند، حكم مىنمود و همه را به مقتضاى اين جرم بزرگ هلاك
مىفرمود.
در
اينجا ممكن است كسى بگويد: اين وقتى درست است كه خدا اقوامى را هلاك نكرده باشد، و
ما مىبينيم كه اين قضا را رانده و اقوامى را هلاك كرده، و خود خداى تعالى داستان
آنها را در كلام خود آورده. در باره هلاكت قوم نوح و هود و صالح (ع) جدا جدا حكايت
كرده، و در باره همه اقوامى كه هلاك شدند فرموده: