نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 417
ديگر دفاع و
كوشش مؤثر نباشد، در آن صورت مىشود دفاع را تعطيل كرد.
(بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً)- اين جمله
تعريض و كنايه به متخلفين است، و در آن به اين نكته اشاره مىكند كه شما در اين
بهانه خود دروغ مىگوييد، اصلا علت تخلف شما مساله اشتغال به امور اموال و اولاد
نبود.
(بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى
أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ ...)
اين آيه علت واقعى تخلف را بيان مىكند، و مىفرمايد تخلف شما از شركت در جهاد
براى اشتغال به امور مذكور نبود، بلكه اين بود كه شما پنداشتيد رسول و مؤمنين هرگز
از اين جنگ برنمىگردند و هر كس در اين سفر شركت كرده به دست قريش كه آن همه لشكر
فراهم آورده و آن همه نيرو و شوكت دارد كشته خواهد شد، اين بود علت تخلف شما.
(وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ)- و اينكه فرمود: همين بهانه
در دل شما است كه بدست شيطان جلوه داده شد، و شما هم طبق آن عمل كرديد، و آن اين
بود كه از حركت به سوى جهاد تخلف كنيد، تا مبادا شما هم كشته شويد و از بين برويد.
(وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً)-
كلمه بور - به طورى كه گفتهاند[1]-
مصدر و به معناى فساد و يا هلاكت است، كه البته منظور از آن معناى اسم فاعلى آنست،
و معنايش:
و شما مردمى هالك و يا فاسد بودهايد مىباشد.
بعضى
از مفسرين[2] گفتهاند:
مراد از ظن سوء همان پندارى بود كه پنداشتند رسول و مؤمنين از سفر
حديبيه برنخواهند گشت. و بعيد هم نيست، كه مراد از آن، اين پندار باشد كه خدا
رسولش را يارى نمىكند و دين خود را غلبه نمىدهد، كه اين احتمال در ذيل آيه ششم
همين سوره گذشت، كه مىفرمود:(الظَّانِّينَ بِاللَّهِ
ظَنَّ السَّوْءِ) بلكه اين احتمال روشنتر به نظر مىرسد.
(وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ
سَعِيراً) در اين آيات شريفه بين ايمان به خدا و ايمان به رسول جمع شده، و اين
براى آن است كه بفهماند كفر به رسول و اطاعت نكردن از او كفر به خدا هم هست، و در
اين آيه لحنى است تهديدآميز.
در
جمله(فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً)
مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد أعتدنا