نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 372
كه عاقبت
مخالفت بعضى از نامبردگان در آيات قبل اين شد كه بعد از روشن شدن هدايت كارشان به
ارتداد كشيده شد.
پس
مراد از اطاعت خدا به حسب مورد اطاعت او در احكام مربوط به قتال است، و مراد
از اطاعت رسول اطاعت او است در هر دستورى كه آن جناب مامور به آن و به
ابلاغ آن شده، و نيز هر دستوريست كه آن جناب به عنوان مقدمه قتال و به ولايتى كه
در آن داشته داده، و مراد از ابطال اعمال تخلف از حكم قتال است، آن
طور كه منافقان و مرتدين تخلف كردند.
ولى
بعضى از مفسرين[1] گفتهاند:
مراد از ابطال اعمال و حبط شدن آن منت نهادن بر خدا و رسول است كه ما
ايمان آورديم، و چنين و چنان كرديم، به شهادت اينكه در جاى ديگر فرموده: (يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا)- بر تو منت مىگذارند كه اسلام
آوردند .
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: منظور از اين ابطال، ابطال به رياء و خودنمايى است. بعضى[3]
ديگر گفتهاند: ابطال به وسيله عجب و خودپسندى است. بعضى[4]
گفتهاند: به وسيله كفر و نفاق است. و بعضى[5]
گفتهاند: مراد تنها ابطال صدقات به وسيله منت و اذيت است هم چنان كه فرموده:(لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى)[6]. و
بعضى[7] گفتهاند:
ابطال به وسيله گناهان است. و بعضى[8] ديگر
گفتهاند: به وسيله گناهان كبيره است.
و
اشكالى كه متوجه همه اين گفتهها مىشود- به فرض اينكه هر يك در جاى خود درست
باشد- اين است كه هر كدام از آنها يكى از مصاديق آيه است، نه اينكه آيه در خصوص آن
نازل شده. تازه اين در صورتى است كه ما از سياق آيه صرف نظر. كنيم و گر نه گفتيم
كه سياق تنها با اين معنا سازگار است كه منظور تخلف از جهاد باشد.
اگر
شما خدا و رسول را اطاعت نكنيد، و اعمال خود را با پيروى از روشى كه خدا را به خشم
مىآورد باطل كنيد، و از رضوان خدا كراهت داشته باشيد، نتيجهاش اين مىشود كه به
كفار خواهيد پيوست، كفارى كه سد راه خدايند، و بعد از مردن اين چنينى تا ابد مغفرت
ندارند. و مراد از صد عن سبيل اللَّه اعراض از ايمان، و يا جلوگيرى
مردم است از اينكه ايمان آورند.
[1] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 79.
[2] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 79.
[3] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 79.
[4] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 79.
[5] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 79.