و
بنا بر اين جمله (فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا
اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ) كمال اتصال را به ما قبل خود
دارد و معنايش اين است كه: امر همان است كه به خدا بر سر آن امر اعتماد كرده و
گفتند: سمعنا و اطعنا ، پس اگر اينان در هنگامى كه تكليف منجز مىشود
خدا را در آنچه خود گفتند تصديق نموده و در آنچه دستور داده- كه از آن جمله امر به
قتال است- اطاعت كنند، برايشان بهتر است.
احتمال
هم دارد كلمه طاعة ... خبرى باشد براى ضميرى كه به قتال مذكور بر
مىگردد و تقدير چنين باشد: آن قتال كه در اين سوره نامش برده شد طاعتى است از
مؤمنين و قولى است معروف، پس اگر ايشان در هنگامى كه تكليف منجز مىشود خدا را در
ايمانشان تصديق كنند و او را اطاعت نمايند برايشان بهتر است. اما اينكه رفتن به
قتال اطاعتى است از ايشان، روشن است. و اما اينكه قولى است معروف، دليلش اين است
كه واجب شدن قتال و امر به دفاع از مجتمع صالح اسلامى به منظور ابطال و خنثى كردن
نقشه دشمن نيز قولى است پسنديده كه همه عقلا آن را مىپسندند.
بعضى[2]
هم گفتهاند: كلمه طاعة ... مبتدايى است كه خبرش حذف شده و تقدير
آن طاعة و قول معروف خير لهم است، يعنى اطاعت خدا و قول معروف براى
آنان بهتر است. بعضى[3] ديگر
گفتهاند: مبتدايى است كه خبرش(فَأَوْلى لَهُمْ) در
آيه قبلى است، پس اين آيه تتمه آيه قبلى است. ولى اين تفسير بسيار ناپسند است و از
آن بدتر اين تفسير است كه بعضى[4] گفتهاند:
كلمه طاعة ... صفت براى سوره است، آنجا كه فرموده:(فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ). و وجوهى ديگر نيز گفتهاند.
(فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ
تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ) خطاب در اين آيه به همان كسانى است
كه فرمود: در دلهايشان مرض هست، و از رفتن به جهاد در راه خدا بهانهجويى
مىكردند، و به همين جهت خطاب را به ايشان كرد تا توبيخ و سرزنش شديدتر كند، و
استفهام در آيه استفهام تقريرى است، مىخواهد بفرمايد شما اين طوريد. و كلمه
تولى به معناى اعراض است و مراد از آن اعراض از كتاب خدا و