responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 356

(حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ)- ضمير در خرجوا به كلمه من- كسى كه بر مى‌گردد و اگر آن را جمع آورده، به اعتبار معناى آن است، هم چنان كه اگر يستمع را مفرد آورده به اعتبار لفظ آن است. و استفهام در جمله‌(ما ذا قالَ آنِفاً) به قول بعضى‌[1] براى به دست آوردن حقيقت مطلب است، چون آنها غرق در كبر و غرور و پيروى هواهاى خود بودند و اين هواها نمى‌گذاشت سخن حق را بفهمند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً)[2]. بعضى‌[3] هم گفته‌اند: استفهام به منظور استهزاء است.

بعضى‌[4] گفته‌اند: براى تحقير است، تو گويى سخن حق در نظرشان پر از اباطيل بوده و اصلا معناى درستى نداشته. و براى هر يك از اين سه قول وجهى است.

(أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ)- اين جمله در مقام معرفى كفار است، و جمله‌(وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ) تعريفى ديگر و به منزله عطف تفسير است براى تعريف اول و از آن بر مى‌آيد كه در حقيقت معناى پيروى هواها، إمارت و فرماندهى طبع بر قلب و عقل است، پس قلبى كه محكوم طبع نبوده و بر طهارت فطرى و اصلى خود باقى مانده باشد، در فهم معارف دينى و حقائق الهى درنگى ندارد.

[اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤمنان هدايت يافته‌]

(وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ) مقابله‌اى كه بين اين آيه و آيه قبلى به چشم مى‌خورد، اين نكته را مى‌فهماند كه مراد از اهتداء معنايى است مقابل ضلالتى كه طبع در قلب ايجاد مى‌كند. پس اهتداء عبارتست از تسليم شدن و پيروى كردن هر حقى كه فطرت سالم به سوى آن هدايت مى‌كند، و زيادى هدايت در جمله و هدايتشان را زياد كرد عبارت است از اينكه خداى سبحان درجه ايمان او را بالا ببرد. در سابق هم گفتيم كه ايمان و هدايت مراتب مختلفى دارد و مراد از تقوى معنايى است مقابل پيروى هواها، كه به صورت پرهيز از محارم الهى و اجتناب از ارتكاب گناهان جلوه مى‌كند.

با اين بيان روشن شد كه زياد شدن هدايت مربوط به تكميل در ناحيه علم است، و دادن تقوى مربوط به ناحيه عمل است. و نيز با مقابله مذكور روشن مى‌شود كه اثر طبع بر دلها نتيجه نداشتن كمال علم و پيروى هواى نفس، و نتيجه فقدان عمل صالح و محروميت از آن است. و اين با بيان گذشته ما كه گفتيم جمله‌(وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ) به منزله عطف تفسيرى‌


[1] تفسير روح المعانى، ج 26، ص 50.

[2] چه مى‌شود اين قوم را كه به هيچ وجه آمادگى ندارند چيزى را بفهمند. سوره نساء، آيه 78.

[3] ( 3 و 4) مجمع البيان، ج 9، ص 102.

[4] ( 3 و 4) مجمع البيان، ج 9، ص 102.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست