responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 340

كه هست برايشان بيان مى‌كند. و اگر اسم اشاره‌اى را به كار برده كه مخصوص دور است براى بزرگداشت مثلى است كه زده.

[امر به كشتن بسيار كفار در رويارويى و جنگ با آنها، و سپس اسير گرفتن آنان‌]

(فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ ...) اين آيه نتيجه‌گيرى از سه آيه قبل است كه مؤمن و كافر را وصف مى‌كند، گويا فرموده: وقتى مؤمنين اهل حق باشند، و خدا آن انعامها را به ايشان بكند، و كفار، اهل باطل باشند، و خدا اعمالشان را خنثى و گمراه كند، پس مؤمنين بايد در هنگام برخورد با صف كفار با ايشان قتال كنند و اسير بگيرند تا حق كه هدف مؤمنين است زنده شود و زمين از لوث باطلى كه مسير كفار است پاك گردد.

پس مراد از لقاء در جمله‌(فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ) برخورد با كفار است در جنگ. و كلمه ضرب الرقاب مفعول مطلق است كه در جاى فعل خود نشسته و عاملش در تقدير است، و تقدير جمله فاضربوا ضرب الرقاب است، يعنى گردنهايشان را بزنيد زدنى كشنده، چون آسانترين و سريع‌ترين راه كشتن دشمن، زدن گردن آنها است.

(حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ)- در مجمع البيان گفته: كلمه اثخان به معناى بسيار كشتن، و غلبه و قهر بر دشمن است، و از همين جهت گفته مى‌شود: اثخنه المرض ، يعنى مرضش شديد شد و اثخنه الجراح يعنى زخمهاى كارى او بسيار است‌[1].

و در مفردات گفته: وثقت به، أثق، ثقة به معناى اين است كه من دل به او دادم، و به او اعتماد و اطمينان دارم. اوثقته به معناى اين است كه او را بستم وثاق به فتحه واو، همچنين وثاق به كسره واو، دو اسمند براى وسيله‌هايى كه با آنها چيزى را مى‌بندند[2].

و كلمه حتى غايت گردن زدن را معين مى‌كند. و معناى جمله چنين است: با كفار آن قدر قتال بكنيد تا قتل در آنان زياد شود، آن وقت مشغول به اسير گرفتن و بستن دست و پاى اسراء شويد. پس مراد از شد وثاق اسير گرفتن و محكم بستن آنان است، در نتيجه آيه شريفه در اينكه اسير گرفتن را بعد از اثخان قرار داده، در معناى آيه‌(ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى‌ حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ)[3] است كه مى‌فرمايد هيچ پيغمبرى حق ندارد اسير بگيرد، مگر وقتى كه در زمين غالب شود.


[1] مجمع البيان، ج 9، ص 97.

[2] مفردات راغب، ماده وثق .

[3] سوره انفال، آيه 67.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 340
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست