نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 328
كتب آسمانى
قبل را تصديق مىنمايد و به سوى حق و طريق مستقيم هدايت مىكند (30).
اى
قوم ما دعوت اين داعى به سوى خدا را بپذيريد و به وى ايمان آوريد تا خداوند
گناهانتان را بيامرزد و از عذابى دردناك پناهتان دهد (31).
و
بدانيد كه اگر كسى دعوت داعى به سوى خدا را اجابت نكند نمىتواند خداى را در زمين
عاجز كند و به جز خدا هيچ ولى و سرپرستى ندارد و چنين كسانى در ضلالتى آشكارند
(32).
آيا
فكر نمىكنند خدايى كه آسمانها و زمين را بيافريد و در خلقت آنها خسته نشد
مىتواند مردگان را زنده كند؟ بله مىتواند، چون او به هر چيزى قادر است (33).
و
روزى كه كفار بر آتش عرضه مىشوند (به ايشان گفته مىشود) آيا اين كه مىبينيد
وعدهاش حق نبود؟ مىگويند بله به پروردگارمان سوگند. خطاب مىرسد پس بچشيد عذاب
را به كيفر كفرى كه مىورزيديد (34).
پس
تو (اى پيامبر) در برابر تكذيب قومت صبر كن آن چنان كه پيامبران اولوا العزم صبر
كردند و در نفرين آنان عجله مكن براى اينكه آن قدر وعده خدا نزديك است كه وقتى
مىرسد به نظرشان مىآيد كه گويا بيش از يك ساعت از روز در دنيا نزيستهاند، و اين
قرآن بلاغ است، و آيا به جز مردم تبهكار كسى هلاك مىشود؟ (35).
بيان
آيات
اين
آيات داستان دومى را بعد از داستان قوم عاد بيان مىكند تا امت اسلام از آن عبرت
گيرد، اگر بگيرد. و در اين آيات به مشركين طعنه مىزند كه چگونه به آن جناب و به
كتابى كه بر او نازل شده كفر ورزيدند با اينكه كتاب مزبور به زبان خود آنان نازل
شده، و خوب مىدانند آيتى معجزه است، و با اين حال آن را از نوع كتابهاى بشرى
معرفى مىكنند، و به آن كتابها تشبيه مىنمايند، و با اينكه جن وقتى بدان گوش فرا
دادند ايمان آوردند، و به سوى قوم خود برگشتند تا آنان را هم انذار كنند.
[بيان
آياتى كه استماع قرآن به وسيله عدهاى از جن و بازگشتشان بسوى جنيان و دعوت
كردنشان بسوى پيامبر اسلام 6 را حكايت مىكند]
(وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ
...) كلمه صرف كه فعل صرفنا ماضى آن است به
معناى برگرداندن چيزى از حالى به حالى ديگر، يا از جايى به جايى ديگر است. و
كلمه نفر - به طورى كه راغب گفته[1]-
به معناى عدهاى از رجال است كه كوچ كردن برايشان ممكن باشد، و اين كلمه اسم