نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 307
و
وصينا ايصاء ذا احسان است. بعضى[1]
ديگر گفتهاند: كلمه مزبور مفعول له است، و تقدير كلام و وصينا الانسان
بوالديه لاحساننا اليهما است. و نيز وجوهى ديگر از اين قبيل.
و
به هر حال بر به والدين و احسان به ايشان از احكام عمومى خداست كه
همانطور كه در تفسير آيه(قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما
حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ
إِحْساناً)[2]
گذشت، در همه شرايع تشريع شده، و به همين جهت فرمود:(وَ
وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ) و سفارش را عموميت داد به هر
انسانى، نه تنها مسلمانان.
آن
گاه دنبال اين سفارش اشاره كرد به ناراحتىهايى كه مادر انسان در دوران حاملگى،
وضع حمل و شير دادن تحمل مىكند تا اشاره كرده باشد به ملاك حكم، و عواطف و غريزه
رحمت و رأفت انسان را برانگيزد، لذا فرمود:(حَمَلَتْهُ أُمُّهُ
كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً) و
اما اينكه فرمود:(وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً)
بدين حساب است كه به حكم آيه(وَ الْوالِداتُ
يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ)[3] و
آيه(وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ)[4]
دوران شير دادن به فرزند دو سال است، و كمترين مدت حاملگى هم شش ماه است، كه مجموع
آن سى ماه مىشود.
و
كلمه فصال به معناى فاصله انداختن بين طفل و شير خوردن است، و اگر
كلمه دو سال را ظرف قرار داد براى فصال، به اين عنايت است كه آخرين حد
شير دادن دو سال است، و معلوم است كه اين محقق نمىشود، مگر به گذشتن دو سال.
(حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً)-
بلوغ اشد به معناى رسيدن به زمانى از عمر است كه در آن زمان قواى آدمى محكم
مىشود. و ما در تفسير آيه(وَ لَمَّا بَلَغَ
أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً)[5]
اختلافى را كه مفسرين در معناى بلوغ أشد دارند نقل كرديم، و گفتيم كه
بلوغ چهل سال عادتا ملازم با رسيدن به كمال عقل است.
(قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ
عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ)-
كلمه أوزعنى از مصدر ايزاع است كه معناى الهام را مىدهد،
و اين الهام،