نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 306
مسرتآور
است، اينك در اين فصل از آيات همان مطالب را به طور مفصل شرح مىدهد و مىفرمايد:
مردم دو دستهاند: يك دسته تائبين هستند كه همواره به سوى خدا رجوع دارند و در
برابر او تسليمند، و ايشان كسانىاند كه اعمال نيكترشان قبول مىشود، و از گناهانشان
در مىگذرند، و جزو اصحاب جنتند. دسته ديگر خاسران و زيانكارانند كه همان سرنوشتى
كه امتهاى گذشته از جن و انس بدان گرفتار شدند در باره اينان نيز حتمى شده.
آن
گاه طائفه اول را به كسى مثل زده كه ايمان به خدا دارد و تسليم او و نيكوكار به
والدين خويش است و همواره از خدا مىخواهد تا شكر بر نعمتهايش را به او الهام كند،
نعمتهايى كه به خودش داده، و نعمتهايى كه به پدر و مادرش ارزانى داشته، و نيز
مىخواهد كه عمل صالح و اصلاح ذريهاش را به وى الهام كند. و طائفه دوم را به كسى
مثل زده كه عاق پدر و مادرش باشد، وقتى او را به سوى ايمان به خدا و روز جزاء
مىخوانند مىگويد: اين حرفها جزو خرافات كهنه و قديمى است، و به اين اكتفاء نموده
پدر و مادر را تهديد مىكند كه ديگر از اين حرفها نزنند.
(وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً ...) كلمه
وصيت به طورى كه راغب گفته به معناى آن است كه به ديگرى پيشنهاد كنى كه فلان
كار را بكند، و اين پيشنهاد توأم با موعظه و خيرخواهى باشد[1].
و كلمه توصيه بر وزن تفعيل و از ماده وصيت است، و در قرآن آمده:(وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ)[2] پس
مىتوان گفت مفعول دوم اين كلمه كه با حرف باء مفعولش مىشود، از قبيل
اعمال است (چون هميشه انسان، ديگرى را توصيه مىكند كه عملى را انجام دهد)، در
نتيجه توصيه خدا به والدين، توصيه فرزندان است به عملى كه مربوط به والدين باشد كه
عبارت است از احسان به آنان.
و
بنا بر اين بيان، تقدير كلام و وصينا الانسان بوالديه أن يحسن اليهما
احسانا مىباشد، يعنى ما سفارش كرديم انسان را به پدر و مادرش كه به آن دو
احسان كند به هر مقدار كه باشد و بتواند. مفسرين در اعراب كلمه احسانا
اقوالى ديگر دارند. بعضى[3] گفتهاند:
كلمه مذكور مفعول مطلق است اما بر اين اساس كه كلمه وصينا متضمن
معناى احسنا باشد، و تقدير كلام وصينا الانسان محسنين اليهما
احسانا است. و بعضى[4] ديگر
گفتهاند: كلمه مذكور صفت است براى مصدرى كه حذف شده، البته با مضافى كه در تقدير
است، و تقدير كلام