نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 276
جزا يك جا
جمع كند و پاداش دهد، و همه را از خوان رحمت خود برخوردار نموده، عدالت را بر قرار
سازد، يعنى به هر كس آنچه را مستحق است بدهد، پس او تدبير نمىكند مگر بهترين
تدبير را، و انجام نمىدهد مگر بهترين عمل را، و چون چنين است پس تمامى حمدها
مخصوص او است.
در
اين آيه سه بار كلمه رب آمده و فرموده:(رَبِّ السَّماواتِ)،(رَبِّ الْأَرْضِ) و
آن گاه به جاى آن دو فرموده:(رَبِّ الْعالَمِينَ) تا
تصريحى روشنتر كرده باشد به اينكه ربوبيت و تدبير او شامل تمامى عالمها است، و
اگر از همان اول به كلمه(رَبِّ الْعالَمِينَ)
اكتفاء كرده بود، ممكن بود كسى توهم كند كه خداى تعالى رب مجموع عالم است، و اما
رب تك تك نواحى عالم ديگرانند، مثلا رب آسمانها كسى ديگر، و رب زمين هم كسى ديگر
است، هم چنان كه چه بسا وثنيت نظير اين توهم را داشته باشد.
و
نيز اگر چنانچه به همان(رَبِّ السَّماواتِ) و(رَبِّ الْأَرْضِ) اكتفاء مىكرد، باز صريح در اين نبود كه خداى
تعالى رب غير آن دو نيز هست، و همچنين است اگر به يكى از اين دو جمله اكتفاء
مىكرد.
(وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ
الْحَكِيمُ) كلمه كبرياء - به طورى كه راغب گفته- به معناى ترفع از
انقياد است[1] يعنى
اينكه كسى زير بار رام شدن نرود. و از ابن اثير نقل كردهاند كه گفته: به معناى
عظمت و ملك است[2]. و در
مجمع البيان گفته: به معناى سلطان قاهر، و نيز عظمت قاهر و عظمت رفيعه است[3].
و
اين كلمه به هر حال از كلمه كبر بليغتر است، يعنى مبالغه در كبر را
مىرساند و در عظمتهاى غير حسى استعمال مىشود، كه برگشت آن به كمال وجود و غير
متناهى بودن كمال او است.
(وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)- يعنى خداى
تعالى در همه جا كبريايى دارد، نه در آسمانها كسى بالاتر از او است و نه در زمين،
در هيچ جاى عالم كسى نيست كه خداى را زير دست خود كند. و اگر در جمله(لَهُ الْكِبْرِياءُ) خبر كه كلمه له است بر
مبتدا، يعنى الكبرياء مقدم آمده، براى اين است كه انحصار را برساند،
هم چنان كه در جمله له