نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 226
و گناه دوست
پيدا كرده باشد، و اين آيه تا هشت آيه بعدش حال اهل آتش را بيان مىكند.
(كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ)
كلمه مهل به معناى مذاب مس، قلع و ديگر فلزات مىباشد. و كلمه
غلى و كلمه غليان هر دو به معناى جوشيدن است. و كلمه
حميم به معناى آب بسيار داغ است و كلمه كالمهل خبر دوم
براى ان است، هم چنان كه جمله(طَعامُ الْأَثِيمِ)
خبر اول آن است. و جمله(يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ
الْحَمِيمِ) خبر سوم آن است، و معناى آيه روشن مىباشد، (مىفرمايد: شجره زقوم
سه خصيصه دارد، اول اينكه طعام گناه دوستان است، و دوم اينكه چون سرب و يا مس مذاب
است، و سوم اينكه در درون شكمها چون آب جوش غليان مىكند).(خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ) كلمه
اعتلوا جمع امر حاضر از مصدر عتل است، كه به معناى كشيدن به عنف
و به زور است، و سواء الجحيم به معناى وسط دوزخ است. و خطاب
بگيريد او را به ملائكهاى است كه موكل بر آتشند. و معناى آيه اين است كه:
ما به ملائكه مىگوييم اين گنهپيشه را بگيريد، و به عنف به سوى وسط دوزخ بكشيد،
تا آتش از همه جهات بر او احاطه يابد. هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ)[1].
(ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ) گويا مراد
از عذاب وسيله عذاب است، و اضافه عذاب به كلمه
حميم اضافه بيانيه است، و معناى آيه اين است كه: سپس از بالاى سرش آن مايع
مذاب و جوشانى كه وسيله عذاب او است بر سرش بريزيد.
(ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ) اين جمله خطابى
است به گناهپيشهاى كه در حال چشيدن عذابهاى پى در پى است. و اگر او را
عزيز و كريم خواند، با اينكه در نهايت ذلت و پستى و ملامت است
در حقيقت نوعى استهزاء به او است تا عذابش شديدتر گردد.
چون
اينگونه افراد در دنيا براى خود عزت و كرامتى قائل هستند و به هيچ وجه حاضر نيستند
از آن عزت و كرامت موهوم دست بردارند، هم چنان كه از آيه(وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي
عِنْدَهُ لَلْحُسْنى)[2] كه
حكايت گفتار همين گونه مردم است، اين
[1] و به درستى جهنم محيط است به كفار. سوره توبه، آيه 49.
[2] من گمان نمىكنم كه قيامتى بر پا شود و به فرضى هم كه بشود،
و من به سوى پروردگار خود برگردم تازه در آنجا هم احترام و احسان دارم. سوره حم
سجده، آيه 50.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 226