responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 222

مشركين با اين كلام خود:(إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى‌) مرگ دوم را كه مستلزم زندگى بعد از مرگ و در برزخ است نفى كردند، چون مرگ آدمى را انعدام و بطلان ذات او مى‌پنداشتند.

و ممكن است آن را به وجه چهارمى توجيه كرد، و گفت: قيد اولى به حكايت بر مى‌گردد، نه به مطلب حكايت شده، و تنها سخن كفار اين بوده باشد كه:(إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا). و بنا بر اين معناى كلام اين مى‌شود: مشركين حيات بعد از موت را انكار و نفى مى‌كنند: و مى‌گويند:(إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا) و منظورشان از كلمه موتتنا همين مردن اولى از آن دو مرگى است كه ما در آيه‌(قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ ...) ذكر كرديم.

و اين وجوه چهارگانه از نظر نزديكى و دورى از ذهن مختلفند، از همه آنها نزديك‌تر وجه سوم، و سپس چهارم و آن گاه اول است.

(فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ) اين جمله تتمه كلام مشركين منكر معاد است، و خطابشان در آن به رسول خدا 6 و مؤمنين است كه مساله معاد و احياء مردگان را به رخ آنان مى‌كشيدند.

و مشركين در اين جمله از گفتار خود، آن را رد نموده، گفته‌اند كه اگر راست مى‌گويد پدران ما را بياوريد يعنى پدران گذشته ما را با دعاى خود و يا با هر وسيله كه در دست داريد زنده كنيد تا بدانيم كه در ادعاى خود كه اموات به زودى زنده مى‌شوند و مرگ عبارت از انعدام نيست راست مى‌گوييد.

(أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ) اين آيه شريفه تهديدى است به كفار مشرك كه خدا هلاكشان خواهد كرد، همانطور كه قوم تبع و اقوام قبل از ايشان را هلاك كرد.

تبع كه در اين آيه شريفه نامش آمده، يكى از پادشاهان حمير است كه در يمن حكومت مى‌كردند، و به طورى كه نقل كرده‌اند[1] نامش اسعد ابو كرب و به قول بعضى‌[2] ديگر سعد ابو كرب بوده، و به زودى پاره‌اى از داستانش در بحث روايتى خواهد آمد. و در آيه شريفه نوعى اشاره هست به اينكه خود تبع هلاك نگشته است.

(وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ) ضمير تثنيه در كلمه بينهما به جنس سماوات و ارض برمى‌گردد، نه به الفاظ آنها،


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 25، ص 127.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 25، ص 127.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 222
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست