نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 190
3-
كلمه عابدين از ماده عبد است كه به معناى أنف و استنكاف
است، و معناى آيه چنين است كه: اگر براى رحمان فرزندى بود من اولين كس بودم كه از
عبادت او استنكاف مىكردم، چون كسى كه فرزنددار مىشود حتما جسم است، بدون جسمانيت
فرزنددار شدن محال است، و جسمانيت منافات با الوهيت دارد.
4-
معنايش اين است: همانطور كه من اولين پرستنده خدا نيستم، همچنين خدا فرزند ندارد،
يعنى اگر جايز بود كه شما چنين ادعاى محالى بكنيد، براى من هم جايز بود چنان ادعاى
محالى بكنم.
و
از اين قبيل وجوهى ديگر ذكر كردهاند، اما ظاهر از آيه همان معنايى است كه ما
آورديم.
(سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ) در
اين آيه خدا را از آنچه به وى نسبت مىدهند منزه مىدارد. و از ظاهر كلام بر
مىآيد كه جمله رب العرش عطف بيان باشد براى جمله(رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)، چون مراد از سماوات و
ارض مجموعه عالم مشهود است كه همان عرش سلطنت و ملك خدا است كه مستولى بر آن
است، و بر آن حكم مىراند، و امور آن را تدبير مىكند.
و
اين آيه شريفه خالى از اشاره به حجتى بر وحدانيت خداى تعالى نيست، چون وقتى خلقت
مختص خداى تعالى باشد، و حتى خود خصم هم بر اين انحصار اعتراف داشته باشد، و وقتى
خلقت و آفريدن از شؤون عرش ملك خدا باشد، و چون تدبير هم عبارت است از نظم خلقت، و
اينكه فلان موجود را قبل از آن موجود ديگر، و آن ديگرى را بعد از آن خلق كند، پس
تدبير هم مختص به خدا، و از شؤون عرش او خواهد بود. پس ربوبيت از براى عرش عبارت
است از ربوبيتش براى تمامى آسمانها و زمين.
(فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي
يُوعَدُونَ) اين آيه شريفه تهديدى است اجمالى براى كفار كه خداى تعالى رسول
گرامى خود را مامور مىكند كه از ايشان اعراض كند، تا روزى كه ببينند آنچه را كه
از آن بر حذر مىشدند، و آن عبارت است از عذاب روز قيامت.
و
معناى آيه اين است كه: آنها را رها كن تا در اباطيل خود فرو روند، و در دنياى خود
به بازى سرگرم باشند، و به خاطر اين سرگرمى از انديشيدن در باره آينده خود غافل
گردند تا ناگهان آن روزى را كه از عذابش زنهارشان مىدادى ببينند، و آن روز قيامت
است- كه در آيات قبل در بارهاش مىفرمود:(هَلْ يَنْظُرُونَ
إِلَّا السَّاعَةَ ...).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 190