نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 186
و بيشتر
دوزخيان از هر چيزى كه مصداق حق بود كراهت و تنفر داشتند. و اما حقى كه معهود
اذهان است، يعنى دين حق كه همان توحيد و قرآن است، تمامى دوزخيان از آن كراهت و
تنفر داشتند نه بيشتر آنان.
و
منظور از اينكه فرمود از حق كراهت داشتيد، كراهت بحسب طبع ثانوى است كه در اثر
ارتكاب پى در پى گناهان در آدمى پيدا مىشود، چون هيچ بشرى نيست كه بر حسب طبع
خدادادى و فطرت اوليش از حق كراهت داشته باشد، زيرا خداى تعالى فطرت بشر را بر
اساس حق نهاده، و اگر غير اين بود و افرادى به حسب طبع خدا داديشان متنفر از حق
مىبودند، ديگر تكليف كردنشان به پذيرفتن حق، تكليف به ما لا يطاق و غير معقول
بود، قرآن كريم هم تمامى افراد بشر را مطبوع به يك طبع، و مفطور به يك فطرت
مىداند، و مىفرمايد:
(لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ)[1] و
نيز مىفرمايد:(وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ
تَقْواها)[2].
از
آيه مورد بحث اين نكته استفاده مىشود كه ملاك در سعادت بشر تنها و تنها پذيرفتن
حق، و ملاك در شقاوتش رد كردن حق است.