نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 165
قرآن عرضه
داشت:(وَ احْلُلْ
عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي)[1] و خداى تعالى هم دعايش را مستجاب نموده، فرمود:(قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا
مُوسى)[2].
و
در صدر آيه در جمله(أَمْ أَنَا خَيْرٌ ...)
كلمه أم هم مىتواند منقطعه باشد، و هم متصله. اگر منقطعهاش بگيريم
بيانگر كلام سابق مىشود و معناى جمله چنين مىشود بلكه من از موسى بهترم،
براى اينكه او چنين و چنان است . و اگر متصله بگيريم، يكى از دو طرف ترديدش
با همزه استفهامش حذف شده، و تقديرش چنين است: أ هذا خير ام انا خير ...-
آيا اين موسى بهتر است و يا من ... .
و
در مجمع البيان مىگويد: سيبويه و خليل حرف ام را عاطفه گرفتهاند. و
جمله انا خير را عطف بر آخر آيه قبلى، يعنى جمله(أَ فَلا تُبْصِرُونَ) گرفتهاند، چون معناى انا
خير همان معناى ام تبصرون است، پس گويا فرموده: أ فلا
تبصرون ام تبصرون چون به نظر فرعون اگر مردم مىگفتند تو بهترى
داراى بصيرت بودند[3]. در حقيقت
خواستهاند بگويند به كار بردن جمله(أَمْ أَنَا خَيْرٌ) در
جاى أم تبصرون از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب، و يا به كار بردن
سبب در جاى مسبب است.
و
به هر حال فرعون در اين آيه شريفه نام موسى (ع) را نبرد، و از او به اسم
اشاره هذا- اين تعبير كرد كه اين خود نوعى تحقير و توهين است. و
همچنين جمله(الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ)
تحقير را مىرساند، و علت بهتر نبودن موسى را بيان مىكند.
(فَلَوْلاأُلْقِيَعَلَيْهِأَسْوِرَةٌمِنْذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ
الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ) كلمه اسورة جمع
سوار - به كسر سين- است كه راغب آن را معرب كلمه دستواره دانسته[4].
مىگويند:[5] رسم مردم
آن روز بود كه وقتى كسى را بر خود رئيس مىكردند، دستبندى از طلا به دستش و
گردنبندى از طلا به گردنش مىانداختند. و بنا بر اين معناى آيه چنين مىشود: اگر
موسى رسول مىبود، و بدان جهت بر مردم سيادت و سرورى
[1] گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند. سوره طه، آيه 30.