نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 157
البته
روايات زيادى هم از ائمه اهل بيت (ع) بر طبق اين تفسير رسيده كه در بحث روايتى
آينده- ان شاء اللَّه تعالى- از نظر خواننده خواهد گذشت[1].
بحث
روايتى [توضيحى در باره رواياتى كه جمله(وَ جَعَلَها
كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ) را به امامت ذريه ابراهيم (ع)
تفسير كردهاند]
در
مجمع البيان در ذيل جمله(وَ جَعَلَها كَلِمَةً
باقِيَةً فِي عَقِبِهِ) آمده كه بعضى گفتهاند:
منظور
از كلمه باقيه در نسل آن جناب امامت است كه تا روز قيامت در ذريه آن
جناب باقى است- نقل از امام صادق (ع)-[2].
مؤلف:
و در اين معنا روايات ديگرى نيز هست كه در بعضى از آنها، آيه شريفه بر امامت از
نسل امام حسين (ع) تطبيق شده.
و
دقت در اين روايات اين معنا را به دست مىدهد كه بناى آن بر اين است كه ضمير
در جعلها به هدايتى برگردد كه از جمله سيهدين استفاده
مىشود. و در سابق هم در آيه(إِنِّي جاعِلُكَ
لِلنَّاسِ إِماماً) گفتيم كه وظيفه امام هدايت مردم است در ملكوت و
واقع اعمالشان، به اين معنا كه با ارشاد خود ايشان را به سوى خداى سبحان سوق دهند،
و به درجات قرب به خداى عز و جل نزديك گردانند، و عمل هر صاحب عملى را به آن منزلتى
كه عملش اقتضاء دارد نازل سازند، البته با در نظر داشتن اينكه حقيقت هدايت از خدا
است، و اگر به امام هم نسبت مىدهيم به تبع يا بالعرض است.
و
فعليت هدايتى كه از ناحيه خدا به سوى خلق نازل شده، نخست شامل امام مىشود و سپس
از ناحيه امام به سوى سايرين افاضه مىشود، پس هدايت امام تمامترين مراتب هدايت
است، و هدايتهاى ديگران ما دون آن است. و اينكه ابراهيم (ع) گفت:(فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ) و قيدى براى هدايت نياورد، خود دليل
است بر اينكه مراد از هدايت، مطلق هدايت است، هم مىتواند با عالىترين مراتب
هدايت كه حظ امام از آن مرتبه است منطبق شود، و هم بر ديگر مراتب. پس مىتوانيم
بگوييم منظور از آن، امامت است، و همين امامت است كه
[1] اين آيه شريفه به روشنى دلالت دارد بر اينكه رسول خدا6 در
همين دنيا كه بوده با عالم برزخ كه انبياء سابق در آن هستند اتصال و ارتباط داشته
هم چنان كه تشريع السلام عليك ايها النبى و رحمة اللَّه و بركاته در
آخر هر نماز به روشنى دلالت دارد بر اينكه آن جناب بعد از رحلت هم به عالم دنيا
ارتباط و اتصال دارد و سلام ما را مىشنود. مترجم.