responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 149

و بنا بر آنچه گذشت مراد از كلمه معيشت هر چيزى است كه زندگى انسان را تشكيل مى‌دهد، چه مال و چه جاه. و يا تنها مال است، و غير مال را به تبع شامل مى‌شود هم چنان كه ذيل آيه كه مى‌فرمايد(وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ) نيز مؤيد اين احتمال است، چون تنها شامل مال مى‌شود، و غير مال را به تبع شامل مى‌گردد.

[مقصود از اينكه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى‌شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى‌كرديم و ...]

( وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً) ...(وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ ) اين آيه و آيه بعدش اين معنا را بيان مى‌كند كه متاع دنيا نزد خداى سبحان قدر و منزلتى ندارد.

مفسرين‌[1] گفته‌اند: مراد از امت واحده بودن مردم در اين آيه شريفه اجتماع آنان است بر سنت كفر، مى‌فرمايد: اگر اين نبود كه مردم چون ببينند تمامى زينت‌هاى زندگى دنيا در دست كفار است، و مؤمنين به خدا از آن به كلى تهى دست و محرومند كافر مى‌شدند ... و كلمه معارج به معناى درجات بالا است.

و معناى آيه اين است: اگر نبود اين مساله كه مردم در صورت ديدن تنعم كافران و محروميت مؤمنان بر كفر اجتماع كنند هر آينه ما براى خانه‌هاى هر كس كه به رحمان كفر مى‌ورزيد سقفى از نقره درست مى‌كرديم، و به درجاتى بر ديگران غلبه مى‌داديم.

و ممكن هم هست كه مراد از امت واحده بودن مردم اين باشد كه همه مردم در برابر اسباب و عوامل بهره‌هاى زندگى يك نسبت دارند، و در اين نسبت فرقى بين مؤمن و كافر نيست، پس هر كس منتهاى سعى خود را در طلب رزق به كار ببندد، و اسباب و عوامل ديگر هم كه در اختيارش هست مساعد با اين كوشش باشد، قهرا به رزق مطلوب خود مى‌رسد، چه مؤمن باشد، چه كافر. و كسى كه آن اسباب و عوامل با سعى وى جمع نباشد، و مساعدت نكند، محروم مى‌گردد، و رزقش تنگ مى‌شود، چه مؤمن باشد و چه كافر.

و معناى آيه اين است كه: اگر نبود كه ما اراده كرده‌ايم مردم در برابر اسبابى كه آنان را به زخارف دنيا مى‌رساند يكسان باشند، و اختلافشان هم به خاطر ايمان و كفر نباشد، هر آينه براى كفار سقف‌هايى از نقره قرار مى‌داديم ...

(وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخْرُفاً) در اين جمله كلمه ابوابا و كلمه سررا نكره (بدون الف و لام) آمده، و اين به منظور عظمت دادن بدانها است. و كلمه زخرف به معناى طلا و يا به معناى مطلق زينت‌


[1] مجمع البيان، ج 9، ص 47.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست