responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 146

قهرى آن به سوى غرض مخصوص است- تا آنجا كه مى‌گويد: و سخرى نام همان چيزى است كه مقهور واقع شده، و آن را به سوى اراده و خواست خود سوق مى‌دهد[1].

آيه مورد بحث و دو آيه بعدش در مقام پاسخ به گفتار مشركين مكه است كه اعتراض كردند كه چرا قرآن بر يكى از مردان مكه و طائف نازل نشد. و حاصل جواب اين است كه گفتار آنان تحكمى است روشن، تحكمى كه هر شنونده‌اى را به شگفت وا مى‌دارد، براى اينكه در مساله‌اى مداخله و حكم مى‌كنند كه مربوط به ايشان نيست، و آن مساله نبوت است، مساله‌اى كه از دنيا و آنچه در آن است مهم‌تر است. و اين مشركين در امر معيشت دنيايى كه در آن زندگى مى‌كنند و از رزقش ارتزاق مى‌نمايند، و خود قطره‌اى از درياى بى‌كران رحمت ما است، هيچ مداخله‌اى ندارند، با اينكه معيشت دنيا از نظر ما مساله‌اى است بسيار كوچك و بى ارج، چون متاعى است زايل و ناپايدار، و تقسيم همين زندگى ناچيز در بين آنان، به دست ما است، و از تحت قدرت و مشيت آنان بيرون است، آن وقت چگونه به خود اجازه مى‌دهند به تقسيم چيزى مداخله نموده كه هزاران بار از زندگى دنيا مهم‌تر است، و آن مساله نبوت است كه رحمت كبريايى ما، و كليد سعادت دائمى بشر، و رستگارى جاودانه ايشان است. و مشركين كه در تقسيم معيشت دنيا هيچ گونه دخل و تصرفى ندارند چگونه مى‌خواهند اين مساله مهم را تقسيم نموده، بگويند نبوت نبايد بر فلان شخص داده شود، و بايد به فلان و فلان داده مى‌شد.

بنا بر اين، جمله‌(أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ) استفهامى است انكارى، و التفات از تكلم (نحن قسمنا) به غيبت (رحمة ربك) براى اين است كه دلالت كند بر اينكه رسول خدا 6 به عنايتى ربوبى اختصاص يافته كه به مقام نبوت رسيده است.

و معناى آيه اين است كه: مشركين، مالك نبوت- كه رحمت خاصه‌اى است از ما- نيستند، تا به تقسيم آن پرداخته، از تو منعش نموده، به هر كس ديگرى كه خواستند بدهند.

و جمله‌(نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) دليل اين انكار را بيان مى‌كند و مى‌فرمايد اينكه گفتيم اينها اختياردار مساله نبوت نيستند تا به تقسيم آن بپردازند، براى اين است كه از تقسيم چيزى كه به مراتب از نبوت پايين‌تر است عاجزند، و آن معيشت زندگى دنياى ناچيزشان است كه ما در بينشان تقسيم كرده‌ايم، آن وقت چگونه مى‌خواهند چيزى را تقسيم كنند كه بسيار ارجمندتر و داراى قدر و منزلت بيشتر است؟ آن هم به اندازه‌اى كه‌


[1] مفردات راغب، ماده سخر .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست