نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 132
با اينكه
وقتى به ايشان مژده مىبرند كه همسرت فرزند دختر زاييده رويش از شدت خشم و ناراحتى
سياه مىشود (17).
آيا
دختران را فرزند خدا مىخوانند كه نشو و نمايشان در زينت است، و از احتجاج عليه
خصم خود عاجزند؟ (18).
آرى
مشركين ملائكه را كه بندگان خدايند ماده پنداشتند، مگر در هنگام آفريدن آنان حاضر
بودند؟
به
زودى اين شهادتشان نوشته مىشود و از آن بازخواست خواهند شد (19).
و
گفتند اگر رحمان مىخواست كه ما بت نپرستيم، نمىپرستيديم، به همين سخن خود نيز
علمى ندارند، و آنچه مىگويند پندارى بيش نيست (20).
و
يا راستى خود ما قبلا كتابى در اين باره به ايشان داده بوديم و ايشان به آن تمسك
مىكنند، و ما خود خبر نداريم؟ (21).
نه،
هيچ دليلى از ناحيه ما ندارند، تنها دليلشان اين است كه ما پدران خود را بر دينى
يافتيم، و ما اگر دنبال راه آنان برويم از هدايت يافتگانيم (22).
و
به همين منوال هيچ رسولى قبل از تو به سوى اهل قريهاى گسيل نداشتيم، مگر آنكه
عياشان آن قريه گفتند: ما پدران خود را بر كيشى يافتيم، و ما بر آثار ايشان اقتداء
مىكنيم (23).
رسولشان
پرسيد: حتى در صورتى هم كه آنچه من آوردهام بهتر باشد، از آنچه پدران خود را بر
آن يافتهايد؟ گفتند: ما به آنچه كه شما مامور ابلاغ آن شدهايد كافريم (24).
پس
از ايشان انتقام گرفتيم، بنگر كه چگونه شد عاقبت تكذيب كنندگان (25).
بيان
آيات
اين
دسته از آيات، قسمتى از اقوال و عقايد كفار را كه اسراف و كفر به نعمت منشا آن بود
حكايت مىكند، مثل اينكه مىگفتند خدا فرزند دارد و ملائكه دختران خدايند، و اين
را دليل بر ملائكهپرستى خود مىگرفتند، و آيات مورد بحث بعد از حكايت اين اقوال
آن را رد مىكند.
(وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ
مُبِينٌ) مراد از جزء فرزند است، و چون ولادت عبارت است از جدا
شدن جزئى از انسان پس فرزند جزئى از پدر است، كه از او جدا شده و به صورت خود
درآمده است.
و
منظور از اينكه از فرزند تعبير به جزء كرده اين است كه به محال بودن گفتار مشركين
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 132