نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 122
سوق داده
است.
و
در اين بيان نخست مساله ارسال رسل را به طور اجمال ذكر مىكند، و سپس از بين آنان
ابراهيم و سپس موسى و آن گاه عيسى (ع) را نام مىبرد، و مطالبى از اسراف كفار نقل
نموده، از آن جمله يكى از مهمترين گفتار آنان را كه مىگفتند خداى سبحان فرزند
گرفته، و ملائكه دختران او هستند ذكر مىكند. و اين بدان جهت است كه نسبت به خصوص
اين عقيده و رد آن عنايت داشته، و به همين جهت آن را مكرر نقل مىكند و جواب
مىگويد، و گويندگان آن را به عذاب تهديد مىكند، البته در اين سوره حقايق متفرق
ديگرى نيز هست.
و
اين سوره به شهادت مضامينش در مكه نازل شده، مگر آيه(وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا ...) كه
هنوز براى ما ثابت نشده كه در مكه نازل شده، و به زودى در بارهاش سخن خواهيم گفت-
ان شاء اللَّه تعالى.
(وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ) از ظاهر اين جمله برمىآيد كه سوگند
است، و جواب آن جمله(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً
عَرَبِيًّا)- تا آخر دو آيه- مىباشد. و اينكه قرآن را كتابى مبين خوانده، بدين
جهت است كه قرآن طريق هدايت را ظاهر مىكند، هم چنان كه فرموده:(وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ)[1] و
يا بدين جهت است كه خودش ظاهر و روشن است، و نقطه ضعفى در آن نيست، هم چنان كه در
اين باره نيز فرموده:(ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ
فِيهِ)[2].
(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ)
ضمير در(جَعَلْناهُ) به كتاب برمىگردد، و معناى(قُرْآناً عَرَبِيًّا) اين است كه اين كتابى است كه به لغت
عربى قرائت مىشود.(لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ)
اين جمله غايت و غرض جعل آن كتاب را بيان مىكند.
و
همين كه اميد تعقل و فهميدن مردم را غايت و غرض جعل مذكور قرار داده، خود شاهد بر
اين است كه قرآن قبل از آنكه به زبان عربى درآيد، در مرحلهاى از كينونت (هستى)
وجود داشته كه در آن مرحله عقول بشر دسترسى بدان نداشته، با اينكه كار عقل اين است
كه هر امر فكرى و مساله ذهنى را درك كند، هر چند كه آن مساله در نهايت درجه دقت و
لطافت باشد.
[1] ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم در حالى كه بيانگر هر چيزى
است. سوره نحل، آيه 89.