نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 114
با اينكه آن
جناب قبل از بعثت هم ايمان به خدا داشته باشد و اعمالش همه صالح باشد، چون آنچه در
اين آيه نفى شده علم به تفاصيل و جزئيات معارفى است كه در كتاب آمده، و نيز التزام
اعتقادى و عملى به آن معارف، معلوم است كه نفى علم و التزام تفصيلى ملازم با نفى
التزام اجمالى به ايمان به خدا و خضوع در برابر حق نيست.
با
اين بيان، استدلالى كه بعضى[1] به اين
آيه كردهاند كه رسول خدا 6 قبل از بعثت ايمان نداشته رد مىشود. و
نيز ديگر محلى براى آن حرفى كه از بعضى نقل شده كه رسول خدا 6 قبل از بعثت
هم تمامى كمالات علمى و عملى بعد از بعثت را داشته باقى نمىماند، چون با
ظاهر آيه كه مىفرمايد: تو قبلا نمىدانستى كتاب و ايمان چيست منافات
دارد.
و
جاى هيچ شكى نيست كه حال رسول خدا 6 قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت
فرق داشته، آيه شريفه هم به همين فرق داشتن اشاره نموده، مىفرمايد: آنچه بعد از
نبوت دارا شد خداى تعالى از طريق وحى به او داد، و خودش در آن دخالتى نداشته.
(وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا)-
ضمير در كلمه جعلناه به روح برمىگردد. و مراد از اينكه فرمود
من نشاء در فرضى كه مراد از روح قرآن باشد رسول خدا 6 و مؤمنين به آن جناب
خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهرهمند شده و اهتداء مىيابند.
اين
در صورتى است كه بگوييم مراد از كلمه روح قرآن باشد، و اما اگر مراد
از آن، روح امرى باشد، در آن صورت مراد از كلمه من نشاء تمامى انبياء
و گروندگان از امتهايشان خواهد بود، چون خداى تعالى به وسيله وحى اين روح به
انبياء دو كار انجام داده، يكى اينكه انبياء و امتهاى ايشان را به اين وسيله
هدايت نموده، و ديگر اينكه انبياء را تسديد و تاييد نموده و به اعمال صالح هدايت و
ارشاد فرموده است.
و
بنا بر اين فرض، آيه شريفه در مقام تصديق رسول خدا 6 مىباشد، آن جناب را در
ادعاى رسالتش و اينكه كتابش از ناحيه خدا و به وحى او است تصديق مىكند. و نيز در
ادعايش به اينكه خودش به آنچه مردم را بدان دعوت مىكند ايمان دارد، تصديق
مىنمايد. پس در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه