نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 86
از امتهاى
سابق شاهد آورد، كه آنها نتوانستند خدا را به ستوه آورند.
چون
سخن بدينجا انجاميد، گويا كسى پرسيده: وقتى هيچ چيز نه در آسمان و نه در زمين خدا
را به ستوه نمىآورد، پس چطور ساير مردم را به حال خود واگذاشته، هر گناهى
مىخواهند مرتكب مىشوند و چرا آنها را به جرم گناهانشان عذاب نمىكند؟ در پاسخ
فرموده: اگر خدا مىخواست همه مردم را به جرم گناهانشان مؤاخذه كند، آن طور
كه نيرنگ بازان از مشركين و مكذبين را مؤاخذه كرد، ديگر هيچ جنبدهاى بر روى زمين
باقى نمىماند . و حال آنكه خدا چنين حكم كرده كه: مردم، در روى زمين بمانند
و زمين را آباد كنند، هم چنان كه فرموده:(وَ لَكُمْ فِي
الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ)[1] پس
بدين جهت گناهكاران را مؤاخذه نمىكند، و آنها را تا روزى معين مهلت مىدهد. و آن
روز يا روز مرگ است و يا روز قيامت. پس وقتى آن روز رسيد هر عاملى از ايشان را به
آنچه عمل كرده، جزا مىدهد، كه او به كار بندگانش بصير است.
بحث
روايتى [ (روايتى در ذيل آيه:(وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ
النَّاسَ بِما كَسَبُوا ...))]
در
الدر المنثور است كه: ابن ابى حاتم، از طريق سفيان، از ابو زكرياى كوفى، از مردى
روايت كرده كه آن مرد برايش حديث كرد كه روزى رسول خدا 6 فرمود: زنهار از
مكر سيئ بپرهيزيد كه مكر سيئ جز به صاحبش برنمىگردد، و مكاران
از ناحيه خدا مورد تعقيبند[2].
و
در تفسير قمى مىگويد: پدرم از نوفلى، از سكونى، از امام جعفر صادق (ع) از پدرش
(ع) برايم حديث كرد كه فرمود رسول خدا 6 فرموده: از علم خدا گذشته و مركب قلم
خدا به اين قضايى كه رانده و اين قدرى كه مقدر كرده خشك شده، كه كتاب خدا جاى خود
را در بشر باز كند، و رسولان خدا تصديق شوند، و آنها كه ايمان مىآورند و تقوى
دارند به سعادت برسند، و آنها كه تكذيب مىكنند و كفر مىورزند به شقاوت برسند، و
مؤمنين به ولايتى از خداى عز و جل و مشركين به براءتى از او نايل شوند.
آن
گاه رسول خدا 6 فرمود: خداى عز و جل مىفرمايد: اى
[1] شما در زمين قرارگاهى و متاعى داريد تا روزى معين. سوره
بقره، آيه 36.