نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 66
و در معناى
ظالم به نفس و مقتصد و سابق نيز اختلاف كردهاند، بعضى[1]
گفتهاند:
ظالم،
كسى است كه ظاهرش از باطنش بهتر باشد و مقتصد، آن كسى است كه ظاهر و باطنش يكسان
باشد، و سابق، آن كسى است كه باطنش از ظاهرش بهتر باشد. بعضى[2]
ديگر گفتهاند: مراد از سابق آن كسانى هستند كه در عهد رسول خدا 6 اسلام آوردند،
يعنى صحابه آن جناب، و مقتصد كسانى هستند كه پا به جاى پاى اصحاب آن جناب گذاشته
باشند، و ظالم به نفس ساير مردمند. بعضى[3]
ديگر گفتهاند: ظالم به نفس كسى است كه گناه بر او غلبه كرده باشد، و مقتصد آن كسى
است كه گناه و ثوابش يكسان، و خلاصه متوسط الحال باشد، و سابق آن كسى است كه به
درگاه خدا تقرب جسته، و در درجات قرب از ديگران پيشى گرفته باشد.
البته
در اين بين اقوال متفرق ديگرى هست كه ذكر نكرديم، و اگر احتمالات مذكور را در
يكديگر ضرب كنيم از هزار احتمال بالاتر مىشود.
(جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ
لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ) كلمه
يحلون مضارع مجهول از باب تفعيل است و مصدر آن تحليه است و
تحليه به معناى خودآرايى است. و كلمه اساور جمع أسوره و
أسوره هم جمع سوار- به كسره سين- است، راغب گفته: سوار زن، دستواره آن است
(النگو) و اين كلمه فارسى است، كه بعد از عربى شدن به صورت سوار درآمده[4].
جنات عدن - ظاهرا اين جمله بيان همان فضل كبير باشد. در مجمع البيان گفته:
اين
جمله تفسير فضل است گويا شخصى پرسيده: اين فضل كبير چيست؟ در پاسخ فرموده:
بهشتهايى
است كه تقديرش يا پاداش جنات است، يا دخول جنات، و ممكن هم هست كلمه
جنات بدل از فضل باشد، گويا فرموده: ذلك دخول جنات- آن داخل شدن بهشت
است [5]. و بقيه
الفاظ آيه روشن است.