نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 596
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى
أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ)[1] آن را القاء در امنية خوانده.
و
اما اگر احتمال دوم را بگيريم، چارهاى جز اين نيست كه آيه را حمل كنيم بر مطلق
دستور، تا متمم امر باشد، و آن وقت آيه شريفه به وجهى شبيه به مثل معروف
دخترم به تو مىگويم عروسم تو بشنو مىشود.
(فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)-
كلمه عوذ و نيز عياذ - به كسره عين- و نيز
معاذ ، و همچنين استعاذه ، همه يك معنا را مىدهند، و آن عبارت
است از پناه بردن. و معناى جمله مورد بحث اين است كه: هر وقت ديدى شيطان در كارت
وسوسه مىكند، پناه ببر به خدا از شيطنت او، كه خدا شنواى مسألت تو، و داناى به
حال تو است. و يا: شنواى سخنان تو، و داناى به اعمال تو است.
(وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ...)
خداى سبحان بعد از آنكه روشن كرد كه دعوت رسول اسلام 6 احسن القول است، و آن گاه
به او سفارش كرد به اينكه بديها را به احسن الخصال دفع كند در اين آيه دو باره به
اصل دعوت برگشته، بر وحدانيت خدا و بر مساله معاد احتجاج مىكند.
احتجاج
بر مساله توحيد را در اين آيه و آيه بعديش، و بر مساله معاد را در آخرين آيات مورد
بحث مىآورد.
پس
جمله(وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ)
احتجاجى است از راه وحدت تدبير سراسر عالم و پيوستگى آن بر وحدت رب مدبر. و باز
احتجاجى است از راه وحدت رب، بر پرستش او به تنهايى. و به همين جهت دنبال جمله
مورد بحث فرمود: و براى خورشيد و قمر سجده مكنيد ... .
پس
كلام در اين آيه در واقع دفع دخلى است از توهمى كه ممكن است بشود، گويا بعد از
آنكه فرمود: و يكى از آيات او شب و روز است ... و با اين جمله يگانگى
خداى تعالى در ربوبيت را اثبات كرد، كسى پرسيده پس حال چه بايد كرد؟ در پاسخ
فرموده: براى خورشيد و ماه سجده مكنيد، كه آن دو مخلوق خدا و مدبر به تدبير اويند،
بلكه تنها خداى را سجده كنيد، و تنها او را عبادت كنيد. و عموم وثنى مذهبان خورشيد
و ماه را تعظيم مىكردند، ولى آنها را نمىپرستيدند، تنها صابئين بودند- كه به
طورى كه مىگويند- اين دو
[1] هيچ رسولى و پيامبرى قبل از تو نفرستاديم مگر آنكه هر وقت
آرزويى مىكرد شيطان آرزويش را بر هم مىزد. سوره حج، آيه 52.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 596