نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 59
(وَ
مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ) يعنى بعضى از انسانها و حيوانات نيز مثل كوهها
و ميوهها داراى رنگهاى مختلف هستند، بعضى سفيد، بعضى سرخ، بعضى سياهند. و
كلمه دواب به معناى هر جنبدهاى است كه در زمين حركت مىكند. و
كلمه انعام به معناى شتر و گوسفند و گاو است.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: كلمه كذلك خبرى است براى مبتداى محذوف، و
تقدير آن الامر كذلك- امر چنين است مىباشد، و اين جمله تقريرى است
اجمالى براى بيان تفصيلى قبل، كه اختلاف الوان ثمرات و كوهها و انسانها و
جنبندگان چهارپايان را بيان مىكرد .
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: كلمه كذلك مربوط است به كلمه يخشى در
جمله(إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ) و
اشاره است، به عبرتگيرى از ثمرات و كوهها و ساير موارد مذكور، و معنايش اين است
كه: تنها كسانى از خدا خشيت دارند و اين چنين از آيات عبرت مىگيرند كه عالم
باشند. ولى اين وجه، هم از نظر لفظ بعيد است و هم از نظر معنا.
(إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ) اين جمله
جملهاى است از نو كه توضيح مىدهد چگونه و چه كسانى از اين آيات عبرت مىگيرند، و
اين آيات اثر خود را كه ايمان حقيقى به خدا و خشيت از او به تمام معناى كلمه
مىباشد، تنها در علما مىبخشد، نه جهال.
در
سابق هم گذشت كه انذار تنها در علما نتيجه بخش است، چون در آنجا فرمود:
(إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا
الصَّلاةَ). پس در حقيقت آيه مورد بحث، بيانگر معناى آن آيه است، و روشن
مىسازد كه خشيت به معنى حقيقى كلمه، تنها در علما يافت مىشود.
و
مراد از علما ، علماى باللَّه است، يعنى كسانى كه خداى سبحان را به
اسماء و صفات و افعالش مىشناسند، شناسايى تامى كه دلهايشان به وسيله آن آرامش
مىيابد، و لكههاى شك و دو دلى از نفوسشان زايل گشته، و آثار آن در اعمالشان
هويدا مىگردد، و فعلشان مصدق قولشان مىشود. و مراد از خشيت در چنين
زمينهاى، همان خشيت حقيقى است كه به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پيدا
مىشود، اين آن معنايى است كه از سياق آيه برمىآيد.