نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 586
و از آن آيه
شريفه برمىآيد كه جنيان مانند آدميان حكم مرگ در ميان آنها جارى است.
بحث
روايتى [ (رواياتى راجع به حسن ظن به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در
قيامت)]
در
كتاب فقيه از امير المؤمنين (ع) روايت آورده كه در وصيتش به فرزندش ابن حنفيه اين
آيه را آورد كه خداى تعالى مىفرمايد:(وَ ما كُنْتُمْ
تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا
جُلُودُكُمْ) و سپس فرمود: منظور از جلود آلت تناسلى است[1].
و
در تفسير قمى به سند خود از ابى عمر و زبيرى از امام صادق (ع) روايت كرده كه در
تفسير همين آيه فرمود: منظور از جلود آلت تناسلى و ران آدمى است[2].
و
در مجمع البيان مىگويد: امام صادق (ع) فرمود: براى مؤمن سزاوار آن است كه از خدا
آن طور بترسد كه گويا خود را مشرف به آتش دوزخ مىبيند، و آن طور اميد رحمت از او
داشته باشد كه گويا از اهل بهشت است، چه خداى تعالى در مذلت كفار كه ترس از او
نداشتند، مىفرمايد:(وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي
ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ) و در باره حسن ظن و اميدوارى به
رحمتش در حديث قدسى مىفرمايد: من بر طبق ظن بنده مؤمن خود رفتار مىكنم، اگر حسن
ظن داشته باشد، همان ظنش را محقق مىسازم، و اگر هم سوء ظن داشته باشد، مطابق ظنش
با او رفتار مىكنم[3].
و
در تفسير قمى به سند خود از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (ع) روايت آورده كه
در ضمن حديثى فرمود: رسول خدا 6 فرموده: هيچ بندهاى نيست كه به خداى عز و جل
حسن ظن داشته باشد، مگر آنكه خدا را مطابق ظن خود خواهد يافت، و اين همان قول خداى
عز و جل است كه مىفرمايد:(ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي
ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ)[4].
و
در الدر المنثور است كه احمد، طبرانى، عبد بن حميد، مسلم، ابو داوود، ابن ماجه،
ابن حبان، و ابن مردويه همگى از جابر روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود:
زنهار هيچ يك از شما از دنيا نرود مگر اينكه نسبت به خداى تعالى حسن ظن داشته
باشد، چون مردمى بودند كه خداى تعالى به خاطر سوء ظنشان به خدا، هلاكشان كرد، و در
بارهشان فرمود:(وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ
أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ)[5].
مؤلف:
در شان نزول بعضى از آيات مورد بحث، رواياتى وارد شده كه آن طور كه بايد و شايد با
سياق آيات سازگارى ندارد، و به همين جهت از نقل آنها صرفنظر كرديم.