responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 571

گذشته باشد و جمله‌(جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ)، كنايه باشد از اينكه انبيا اين دو قوم را از هر راهى كه ممكن بود دعوت كردند، گاهى در خلوت و گاهى در جلوت، گاهى تك تك و گاهى در مجلس عمومى، گاهى به دادن بشارت و گاهى به دادن اندرز و هشدار اما همه آنان به يك چيز دعوت مى‌كردند و به همين جهت آمدن اينطورى آنان در جمله بعد تفسير شده به‌(أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ) يعنى به دين توحيد.

(قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً)- اين جمله پاسخى است كه مردم به رسالت انبيا داده‌اند كه اگر خدا مى‌خواست رسولى نزد ما بفرستد، فرشته‌اى را مى‌فرستاد. در سابق هم نظير اين پاسخ از كفار به انبياء (ع) مكرر گذشت و اين پاسخ اساسى به جز انكار پيامبر شدن بشر ندارد.

(فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ)- اين جمله به خاطر حرف فا كه بر سر آن آمده، فرع و نتيجه نفيى است كه از جمله قبلى استفاده مى‌شد و معنايش اين است كه: حال كه خدا نخواست و فرشته‌اى به عنوان رسول براى ما نفرستاد، ناگزير ما به آنچه شما بدان ارسال شده‌ايد، يعنى به دين توحيد، كافريم.

(فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ...) در اين آيه شريفه حال هر يك از دو طايفه را جداگانه شرح مى‌دهد كه در اثر كفر چه وزر و وبالى گريبانشان را گرفت. و كلمه بغير الحق قيدى توضيحى است، چون استكبار در زمين دو جور نيست، يكى به حق و يكى به غير حق، پس آوردن آن جز براى توضيح نمى‌تواند باشد. و بقيه الفاظ آيه روشن است.

(فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ ...).

كلمه صرصر هم به باد سخت و سمى تفسير شده و هم به باد بسيار سرد، و هم به باد پر سر و صدا، كه قهرا مستلزم سخت وزيدن نيز هست. و كلمه نحسات - به كسره حاء- صفت مشبهه از ماده نحس است، كه ضد سعد است. و ايام نحسات يعنى ايام شوم.

بعضى‌[1] هم گفته‌اند: ايام نحسات به معناى روزهاى غبارى و خاك‌آلود است، به طورى كه مردم يكديگر را نبينند. آيه شريفه‌(فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ)[2].


[1] روح المعانى، ج 24، ص 113.

[2] همين كه آن را ديدند كه از كرانه بيابانهايشان به طرفشان مى‌آيد، گفتند: اين باد مى‌آيد تا بر ما باران ببارد، ولى چنين نيست، اين همان عذابى است كه تا كنون مى‌گفتيد پس چه شد آن عذاب؟ اين بادى است كه در آن عذابى دردناك است. سوره احقاف، آيه 24.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 571
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست