responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 545

(وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ)[1] به آن اشاره دارند.

[توضيحى راجع به عربى بودن قرآن و جهانى و عمومى بودن دعوت خاتم الانبياء 6]

و جمله‌(قُرْآناً عَرَبِيًّا) حال از كتاب و يا از كلمه آياته مى‌باشد. و لام در جمله‌(لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ) لام تعليل و يا اختصاص است. و مفعول يعلمون يا حذف شده و تقديرش لقوم يعلمون معانيه است، يعنى كتابى است كه آياتش مفصل شده براى مردمى كه معانى آن را مى‌دانند، چون زبانشان همان زبانى است كه قرآن با آن نازل شده، يعنى زبانشان عربى است. ممكن هم هست اصلا مفعول آن متروك شده و معنايش براى مردمى داراى علم باشد.

لازمه معناى اول اين است كه عربى نازل شدن قرآن براى آن باشد كه نژاد عرب مورد اعتنا بوده‌اند، هم چنان كه آيه‌(وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ)[2] و نيز قريب به آن آيه‌( وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ‌)(عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ )[3] بدين معنا اشعار دارد.

در اينجا ممكن است كسى بپرسد: اگر معناى آيه اين باشد، آيا با عموم دعوت خاتم الانبياء 6 منافات پيدا نمى‌كند؟ مى‌گوييم: نه، زيرا دعوت آن جناب هر چند جهانى بوده و ليكن مرحله به مرحله صورت مى‌گرفته، اولين دعوتى كه كرد دعوت مردم در مراسم حج بود كه با انكار شديد مشركين مواجه شد. آن گاه از آن به بعد مدتى به طور سرى و پنهانى دعوت كرد، و در مرحله سوم مامور شد عشيره و نزديكان خود را دعوت كند، هم چنان كه آيه شريفه‌(وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ)[4] بدان اشاره دارد. و در مرحله چهارم مامور شد همه قومش را دعوت كند، هم چنان كه آيه‌(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ)[5] به آن اشاره دارد.

و در مرحله پنجم، مامور شد به دعوت عموم مردم كه آيه‌(قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً)[6] و نيز آيه‌(وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ)[7]، به آن اشاره‌


[1] سوره زخرف، آيه 2 و 3 و 4.

[2] اگر آن را قرآنى غير عربى قرار مى‌داديم عربها مى‌گفتند: چرا آياتش روشن و شكفته نيست، اين عجمى است يا عربى. سوره حم سجده، آيه 44.

[3] اگر قرآن را بر بعضى نژادهاى غير عرب نازل مى‌كرديم و آن غير عرب، آن را بر عربها مى‌خواند، هرگز به آن ايمان نمى‌آوردند. سوره شعراء، آيه 198 و 199.

[4] سوره شعراء، آيه 214.

[5] حال به آنچه مامور شده‌اى قيام كن و از مشركين روى برتاب. سوره حجر، آيه 94.

[6] بگو هان اى مردم به درستى من فرستاده خدا به سوى همگى شمايم. سوره اعراف، آيه 158.

[7] اين قرآن بر من نازل شده تا شما را و هر كس را كه پيام من به او برسد انذار كنم. سوره انعام، آيه 19.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 545
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست